ادامه پارت آخر

&حال بچه خوبه
+دکتر حال ات چطورهه؟؟
&....
+با توامممممممم (داد)
&متاسفم اما...

نامجون ویو : دکتر گفتم متاسفم اما که کوک یقه ش رو گرفت چسبوندش به دیوار گفت
+ مرتیکه چرا حرف نمی زنی(عربده)
& متاسفم اما هنوز بهوش نیومدن


به تهیونگ گفتم بره کوک رو از دکتر جدا کنه و بعدش
+وای به احوالت اگر بفهمم یه مو از سر زنم کم بشه تیکه بزرگت گوشه ت

@دُکی جونمون رفت😂
کوک رفت سمت بچه .. چون من دختر دوست دارم پس اسم دخترمون جئون سول (نمیدونم کدوم دخترونه س کدوم پسرونه بنظرم سول دخترونه س😂)
سول تو شیشه بود و پرستار پیشش بود ..

+کی از تو شیشه درش میارین؟
#هروقت مادرش بهوش بیاد
+مادرش کی بهوش میاد؟
#نمیدونم
+.....
@پرستار هم رفت یوهووو خودمون تنها شدیم برم حمله کنم به کوک 😂😂😂🔪
+بشین زر نزن اعصابم بخاطر ات خورده تو هم هی شعر میگی واسه خودت
@کوک جلو بچه ها با زن اولت درست بحرف
+خدایا یه عقلی بده به این برو بنویس بچه نگرد تو اعصابم
@بچه ها یه سوال از کی تا حالا ۱۵ سال سن بچه س؟؟
+برو بنویس که جرت میدم
@تا باشه از این جر دادن ها بریم کدوم اتاق جرم بدی؟
+میری بنویسی یا
@رفتم رفتم
پرستار : آغای جئون آغای جئون همسرتون بهوش اومدن

کوک ویو:

با حرف پرستار دویدم سمت اتاقش در رو باز کردم رفتم سمت دستش رو گرفتم