بهای قمار
پارت 29
لیرا نفس عمیقی کشید ... تا عصبانیتش رو فروکش کنه ...
باید کاری میکرد حراقل باید یونگی رو از دست این عفریته نجات میداد !
اما چطوری ؟
اگه میرفت و بدون هیچ مدرکی میگفت میا همچین نقشه ای داره بفیه میپذیرفتن ؟ نه معلومه که نه ! میگفتن لیرا حسودیش شده ...
باید اول سر از کارش در میاورد رابطه یونگی و میا چی بود ؟
نفسشو بیرون داد و اروم قدم برداشت ...
به سمت یونگی حرکت کرد
یونگی پوزخندی زد
¥ این بیشتر از قبلی بهت میاد ...
لیرا چیزی نگفت و روی صندلی کناریش نشست ...
- راستی یونگی
یونگی سرشو برگردوند ... کم پیش میموند لیرا با اسم صداش بزنه
¥ هوم
- این دختره ...
یونگی پرید وسط حرفش
¥ میا رو میگی ؟
- عا...اره همون ، چه نسبتی باهاش داری ؟
¥ اکسمه ! ( دوست دختر قبلیش)
- اکس ؟
¥ اره ... البته ما درست و حسابی با هم کات نکردیم ... فقط یمدت از هم دور بودیم نزدیک 6 ماه تموم کره نبود ...
- الان چی ؟
یونگی به جویدن ادامس توی دهنش ادامه داد
¥ اگه اون دوسم داشته باشه شاید برگردم پیشش
- بهش اعتماد داری ؟
دهن یونگی از جویدن ایستاد
¥ بیشتر از هر کسی !
لیرا اهانی زیر لب گفت و از جاش بلند شد ...
اگه یونگی میفهمید کسی که بیشتر از هر کسی بهش اعتماد داره میخاسته ازش سوئ استفاده کنه چه بلایی سرش میومد ؟ داغون میشد مگه نه ؟!
اروم به سمت دست شویی رفت ... درشو بار کرد شیر اب روشویی رو باز کرد و دستشو دو طرف روشویی گذاشت
- حالا چیکار کنم ؟
نفس عمیقی کشید و به ابی خیره شده که مسیر خودشو به سمت سوراخ روشویی طی میکرد ...
تنها راهش این بود که یه نقشه بکشه ! یه نقشه !
اما چطور میتونست هم ثروت یونگی رو حفظ کنه و روح و راوانشو ؟
چطور میتونست بدون اینکه یونگی بفهمه میا یه سواستفاده گره از اینجا بندازتش بیرون ؟
ناگهان جمله یونگی توی سرش اکو شد ...
( اگه اون دوسم داشته باشه شاید برگردم پیشش !)
قکری ذهنش رسید
- اهاا خودشه !
یه نقشه به ذهنش رسیده بود ...
دستشو از ردی روشویی برداشت و زیر اب برد ...
*****
توی حیاط قدم میزد
- اگه میا دوسش نداشته باشه چی ؟
یا اگه جوری میا رو جلوه بدم که انگار یکی دیگه رو دوست داره ؟
صدایی از پشت سرش توجهشو جلب کرد
+ یا اگه جوری تظاهر کنی که یونگی رو دوست داری و عاشقت شه چی؟!
لیرا جا خورد اروم به سمت صاحب صدا برگشت ...
اقای مین بود !
دیدگاه ها (۹۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.