25
#25
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: رفتم پایین نشیتم رو مبل من دارم چیکار میکنم
یکم فکر کردم بهتره من از اینجا برم یعنی از این خونه برم که جلوش نباشم این خونه واسه نیکا من میرم
پاشدم رفتم سمت اتاقم یه ساک برداشتمو وسایلمو ریختم داخلش رفتم سمت اتاق نیکا چشاش بسته بود فک کنم خابیده بود
لبمو نزدیک صورتش بردم و گونشو بوص کردم
دوصت دارم
و رفتم پایین
نیکا: خودمو زدم به خاب که بوصم کرد و گف دوصت دارم و رفت پاشدم رفتم پایین که دیدم از خونه زف بیرون
سریع رفتم بیرون که دیدم سوار ماشین شده با یه ساک و میخاد بره
ماشینو روشن کرد و داشت میرف
اا.. ر.. سلااااننننننن
دوییدم تو کوچه دنبالش اما حتی پشت سرشم نکاه نکرد نشستم رو زمین و شروع کردم به گزیه کردن
ارسلان: دنبالم میومد و اسممو صدا میرد نمیتونستم وایسم و بش بگم میخام برم چشام پر اشک شد و رفتم
نیکا: سرم لخت بود تو کوچه جلو مردم پاشدم رفتم داخل و گوشیمو برداشتمو بش زنگ زدم دفعه اول برنداشت دفعه دوم خاموشش کرد نشستم گریه کردم که ساعت 5 شده بود
یه ساعتی عه رفتنش میگذشت
گوشیمو برداشتمو رفتم واتساپ دیدم انلاینه
ارسلان: رفتم یه هتل و رفتم سر گوشیم
نیکا: سریع بهش پیام دادم
ارسلان ترخدا برگرد
ارسلان: پیام داده بود نیکا سریع بلاکش کردم
نیکا: ب.. لاکم کرد😅
همینجوری با خدم حرف میزدم ساعت 6/30 بود
نمیدونم چم بود دیونه شده بودم
کنترل خودم دست خودم نبود
انگا یه نفر منو کنترل میکرد رفتم سمت اشپز خونه و یکی یکی لیوانا و ظرفا رو میشکستم جیغ میزدم میخندیدم فوش میدادم نمیدونم چم بود
خودمو میزدم پرده ها رو کندم
تلویزونو شکستم
چراغا رو خاموش روشن میکردم
ساعت8
ممد: با پسرا و دخترا تصمیم گرفتیم بریم خونه ارسلان دخترا دلشون واس نیکا تنگ شده بود
پاشدیم رفتیم که دیدیم چراغا خاموش روشن میشن
یعنی چه خبره
ایفونو زدیم کسی باز نکرد
نیکا: دستمو پانسمانشو باز کردم و بخیه هاشو میکشیدم نمیدونم چرا خیلی درد داشت ولی خونایی که میریخت ارومم میکرد
شروع کردم به زدن خودم از دماغم خون میومد موهامو میکشیدم
ممد: زنگ زدم رو گوشی ارسلان
ارسلان: گوشیم زنگ خورد ممد بود
40 تا کام👼🏻
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: رفتم پایین نشیتم رو مبل من دارم چیکار میکنم
یکم فکر کردم بهتره من از اینجا برم یعنی از این خونه برم که جلوش نباشم این خونه واسه نیکا من میرم
پاشدم رفتم سمت اتاقم یه ساک برداشتمو وسایلمو ریختم داخلش رفتم سمت اتاق نیکا چشاش بسته بود فک کنم خابیده بود
لبمو نزدیک صورتش بردم و گونشو بوص کردم
دوصت دارم
و رفتم پایین
نیکا: خودمو زدم به خاب که بوصم کرد و گف دوصت دارم و رفت پاشدم رفتم پایین که دیدم از خونه زف بیرون
سریع رفتم بیرون که دیدم سوار ماشین شده با یه ساک و میخاد بره
ماشینو روشن کرد و داشت میرف
اا.. ر.. سلااااننننننن
دوییدم تو کوچه دنبالش اما حتی پشت سرشم نکاه نکرد نشستم رو زمین و شروع کردم به گزیه کردن
ارسلان: دنبالم میومد و اسممو صدا میرد نمیتونستم وایسم و بش بگم میخام برم چشام پر اشک شد و رفتم
نیکا: سرم لخت بود تو کوچه جلو مردم پاشدم رفتم داخل و گوشیمو برداشتمو بش زنگ زدم دفعه اول برنداشت دفعه دوم خاموشش کرد نشستم گریه کردم که ساعت 5 شده بود
یه ساعتی عه رفتنش میگذشت
گوشیمو برداشتمو رفتم واتساپ دیدم انلاینه
ارسلان: رفتم یه هتل و رفتم سر گوشیم
نیکا: سریع بهش پیام دادم
ارسلان ترخدا برگرد
ارسلان: پیام داده بود نیکا سریع بلاکش کردم
نیکا: ب.. لاکم کرد😅
همینجوری با خدم حرف میزدم ساعت 6/30 بود
نمیدونم چم بود دیونه شده بودم
کنترل خودم دست خودم نبود
انگا یه نفر منو کنترل میکرد رفتم سمت اشپز خونه و یکی یکی لیوانا و ظرفا رو میشکستم جیغ میزدم میخندیدم فوش میدادم نمیدونم چم بود
خودمو میزدم پرده ها رو کندم
تلویزونو شکستم
چراغا رو خاموش روشن میکردم
ساعت8
ممد: با پسرا و دخترا تصمیم گرفتیم بریم خونه ارسلان دخترا دلشون واس نیکا تنگ شده بود
پاشدیم رفتیم که دیدیم چراغا خاموش روشن میشن
یعنی چه خبره
ایفونو زدیم کسی باز نکرد
نیکا: دستمو پانسمانشو باز کردم و بخیه هاشو میکشیدم نمیدونم چرا خیلی درد داشت ولی خونایی که میریخت ارومم میکرد
شروع کردم به زدن خودم از دماغم خون میومد موهامو میکشیدم
ممد: زنگ زدم رو گوشی ارسلان
ارسلان: گوشیم زنگ خورد ممد بود
40 تا کام👼🏻
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
۳۹.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.