رمان عشق ممنوعه پارت ۱۱
رفتم دانشگاه دیدم
رل قبلیم دم دانشگا وایساده(دیا قبل ارس یه رل دیگه داشته که اسمش طاها بوده و دوست داداشش بوده)
خواستم چهرمو قایم کنم ازش دیدم داره میاد سمتم خدا خیر بده آتوسا رو یه دفه اومد طاها بیخیال شد
رفتیم تو دانشگاه
دیدم اری هم اونجاست انتقالی گرفته بود تا تو یه دانشگاه باشیم
رفتیم سلام دادیم و تو کلاسو پیش هم نشستیم سر درس
ارس. دیانا دیانا
دیا. بله نمیبینی داره درس میده
ارس. ببخشید، میگم میای بعده دانشگاه بریم پارک محراب و مهشاد
دیا. باشه ایول
ارس. بریم سره درس
کلاسمون تموم شد رفتیم برون ارسلان دستمو گرفت و رفتیم پیش محراشاد
کلی گشتیم و بازی کردیم
طاهای عوزی تعقیبمون کرده بود
طاها اومد سمت ما.......
برید تو خماری تا پارت بعد
رل قبلیم دم دانشگا وایساده(دیا قبل ارس یه رل دیگه داشته که اسمش طاها بوده و دوست داداشش بوده)
خواستم چهرمو قایم کنم ازش دیدم داره میاد سمتم خدا خیر بده آتوسا رو یه دفه اومد طاها بیخیال شد
رفتیم تو دانشگاه
دیدم اری هم اونجاست انتقالی گرفته بود تا تو یه دانشگاه باشیم
رفتیم سلام دادیم و تو کلاسو پیش هم نشستیم سر درس
ارس. دیانا دیانا
دیا. بله نمیبینی داره درس میده
ارس. ببخشید، میگم میای بعده دانشگاه بریم پارک محراب و مهشاد
دیا. باشه ایول
ارس. بریم سره درس
کلاسمون تموم شد رفتیم برون ارسلان دستمو گرفت و رفتیم پیش محراشاد
کلی گشتیم و بازی کردیم
طاهای عوزی تعقیبمون کرده بود
طاها اومد سمت ما.......
برید تو خماری تا پارت بعد
۲۶.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.