پ۱۱ف۴ +زن اونم نمیشم گفته باشما الان برو میخوام تنا باشم
پ۱۱ف۴ +زن اونم نمیشم گفته باشما الان برو میخوام تنا باشم سرمو بوسید و رفت در رو بست اشکام دوباره ریخت چشمم افتاد ب دست بند توی دستم عصبی شدم در آوردم پاره اش کردم مهره هاشو جمع کردم انداختم توی سطل روی تخت دراز کشیدم تا صبح آماده شدم و رفتم کلاس آقای نادری و برگشتم خونه مامان با ی دست لباس و کفش قرمز و مشکی گفت_دخترم اینو واس فردا شب بپوش +ممنون شب خواستگاری رسید و آماده شدم خانواده رضا اومدن سلام کردمو گلو داد بهم و رفتم توی آشپزخونع چایی رو ریختم و صدام زدن رفتم چایی رو پخش کردم و کنار مهرداد و زنش نشستم بعد چند دقیقه گفتن بریم توی اتاق و حرفامون رو بزنیم راهیش کردم توی اتاقم و نگاهی ب اتقاقم انداخت دید ک بد پرسپولیسم گفت_به به پرسپولیسی سر سخت عکس بازیکنا و عکس خودتو با بازیکنا اتاق قرمز ایول ههه +بفرمایید نشست روی تختم _بفرمایید بشنید
۱۹.۸k
۱۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.