می دونی رفیق چرا این روزها همه ما دلمون گرفتس
می دونی رفیق چرا این روزها همه ما دلمون گرفتس
*چون همه ما میخوایم با کلاس باشیم *
اون قدیما کسی دلش نمیگرفت !! تا حوصلمون سر میرفت جمع میشدیم دور هم یه قابلمه استمبولی درست میکردن با سالا د شیرازی به خدا مزه جون میداد
ولی الان با کلاس شدیم از چهار نوع غذا کمتر باشه آبرومون میره از جمع شدن دوری میکنیم نه اینکه نخوایم , شرایطش رو نداریم
غروب که میشد عشق میکردیم کوچیک بزرگ جمع میشدیم تو حیاط یا بالکن خونه بساط نون و پنیر و هندونه براه بود کل خانواده مینشستیم دور هم و سر خوردن یه قاچ هندونه بیشتر میزدیم تو سر و کله هم
ولی الان با کلاس شدیم تنهایی میریم یه سیب زمینی با سس میگیریم میشنیم به اصطلاح حال میکنیم
میدونم که میدونی هیچ لذتی توش نیست این کجا و ان کجا
دنیامون این بود مسیر مدرسه تا خونه رو پیاده بریم تو راه اگر کسی بهمون حرفی میزد قلبمون از تو دهنمون میزد بیرون و دست و پاهامون شروع میکرد به لرزیدن
اما الان با کلاس شدیم و عشقمون شده اینترنتی.یکی دوتا هم که نیست ماشالا
قدیما مزه بساطمون چند تا پر خیار شور بود و فوقش کالباس و چه حالی میکردیم با عرق سگی اما حالا عرقو میریزیم تو شیشه که مثلا ما هم بعله و عکسشو میذاریمو یه سلامتی میدیم.مستیمونم تکی شده
چی بگم که همه این دلتنگیا !!
همه این بیقراریا !!
به خاطر اینه که خیلی از خودمون دور شدیم
به خدا
*خود واقعیمون از تمام آدم هایی که میسازیمو پشتشون قایم میشیم قشنگتره *
*چون همه ما میخوایم با کلاس باشیم *
اون قدیما کسی دلش نمیگرفت !! تا حوصلمون سر میرفت جمع میشدیم دور هم یه قابلمه استمبولی درست میکردن با سالا د شیرازی به خدا مزه جون میداد
ولی الان با کلاس شدیم از چهار نوع غذا کمتر باشه آبرومون میره از جمع شدن دوری میکنیم نه اینکه نخوایم , شرایطش رو نداریم
غروب که میشد عشق میکردیم کوچیک بزرگ جمع میشدیم تو حیاط یا بالکن خونه بساط نون و پنیر و هندونه براه بود کل خانواده مینشستیم دور هم و سر خوردن یه قاچ هندونه بیشتر میزدیم تو سر و کله هم
ولی الان با کلاس شدیم تنهایی میریم یه سیب زمینی با سس میگیریم میشنیم به اصطلاح حال میکنیم
میدونم که میدونی هیچ لذتی توش نیست این کجا و ان کجا
دنیامون این بود مسیر مدرسه تا خونه رو پیاده بریم تو راه اگر کسی بهمون حرفی میزد قلبمون از تو دهنمون میزد بیرون و دست و پاهامون شروع میکرد به لرزیدن
اما الان با کلاس شدیم و عشقمون شده اینترنتی.یکی دوتا هم که نیست ماشالا
قدیما مزه بساطمون چند تا پر خیار شور بود و فوقش کالباس و چه حالی میکردیم با عرق سگی اما حالا عرقو میریزیم تو شیشه که مثلا ما هم بعله و عکسشو میذاریمو یه سلامتی میدیم.مستیمونم تکی شده
چی بگم که همه این دلتنگیا !!
همه این بیقراریا !!
به خاطر اینه که خیلی از خودمون دور شدیم
به خدا
*خود واقعیمون از تمام آدم هایی که میسازیمو پشتشون قایم میشیم قشنگتره *
۲.۸k
۱۹ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.