قسمت دوم سریال Revenge
کیم ایسوک | پارک سوآ
کیم مان وول | پارک نام را
لی لی کیم | کیم لیزا
پارک یونجون | لی سوهیوک
کیم سانا | پارک مینا
کیم مان وول | پارک نام را
کیم تهیونگ | کیم ها جون
کیم سونگ | کیم نایون
_________
لیزا:به چه حقی اومدی خونه ما
مینا:شما دارید اشتباه میکنید
سوهیوک:اشتباه؟اگه اشتباه میکنیم کی خواهرمو کشت؟هاا؟
سوآ:فکر نکن سوهیوک بخاطر مرگ خواهرش ازت شکایت نکرده ما تو رو بخشیدیم
مینا:مرگ اون تقصیر من نبود،من مثل خواهر اونو دوست داشتم
سوهیوک:پس چرا کشتیش
مینا:من اونو نکشتم چرا نمیفهمید؟اون روز،اون روز مرگ اون یک اتفاق ناگهانی بود،بعدشم اون داشت رانندگی میکرد
-فلش بک
«خونه مینا»
-گوشی مینا زنگ میخوره و مینا جواب میده
مینا:جانم؟
نایون:مینا میایی بریم بیرون؟
مینا: حتماً
نایون:پس آماده شو دارم میام
مینا:اوکی
-مینا گوشی رو قطع میکنه و آماده میشه
-نایون میاد و با سانا میرن بیرون
«نیم ساعت بعد»
مینا:نایون حواست باشه داریم تصادف میکنیم
نایون:کنترل ماشین از دستم در رفته
مینا:یعنی چییی؟
-تصادف میکنند
«زمان حال»
مینا:بار ها بهتون توضیح دادم من نبودم
سوآ:نمیخوام ببینمت از خونه من گمشو بیرون
سوهیوک:هیچوقت نمی بخشمت
مینا:اصلا سوهیوک چرا انقدر واست مهمه؟اون دختر که خواهر واقعیت نبود،ناتنی بود
-لیزا سیلی میزنه به مینا
سوهیوک:اینو یادت باشه که نایون چه خواهر واقعیم باشه چه ناتنی من دوسش دارم حالا هم گمشو
-مینا میره
«خونه سوهیوک»
نام را:خسته شدم،سوهیوک گفت زود میاد
-گوشی نام را زنگ میخوره و نام را جواب میده
نام را:بله ها جون
ها جون:نام را یک کار مهم باهات دارم
نام را:چی شده؟
ها جون:پشت تلفن نمیتونم
نام را:خب لوکیشن میفرستم بیا پیشم ببینم چی شده
ها جون:باشه الان میام
«پایان قسمت دوم»
کیم مان وول | پارک نام را
لی لی کیم | کیم لیزا
پارک یونجون | لی سوهیوک
کیم سانا | پارک مینا
کیم مان وول | پارک نام را
کیم تهیونگ | کیم ها جون
کیم سونگ | کیم نایون
_________
لیزا:به چه حقی اومدی خونه ما
مینا:شما دارید اشتباه میکنید
سوهیوک:اشتباه؟اگه اشتباه میکنیم کی خواهرمو کشت؟هاا؟
سوآ:فکر نکن سوهیوک بخاطر مرگ خواهرش ازت شکایت نکرده ما تو رو بخشیدیم
مینا:مرگ اون تقصیر من نبود،من مثل خواهر اونو دوست داشتم
سوهیوک:پس چرا کشتیش
مینا:من اونو نکشتم چرا نمیفهمید؟اون روز،اون روز مرگ اون یک اتفاق ناگهانی بود،بعدشم اون داشت رانندگی میکرد
-فلش بک
«خونه مینا»
-گوشی مینا زنگ میخوره و مینا جواب میده
مینا:جانم؟
نایون:مینا میایی بریم بیرون؟
مینا: حتماً
نایون:پس آماده شو دارم میام
مینا:اوکی
-مینا گوشی رو قطع میکنه و آماده میشه
-نایون میاد و با سانا میرن بیرون
«نیم ساعت بعد»
مینا:نایون حواست باشه داریم تصادف میکنیم
نایون:کنترل ماشین از دستم در رفته
مینا:یعنی چییی؟
-تصادف میکنند
«زمان حال»
مینا:بار ها بهتون توضیح دادم من نبودم
سوآ:نمیخوام ببینمت از خونه من گمشو بیرون
سوهیوک:هیچوقت نمی بخشمت
مینا:اصلا سوهیوک چرا انقدر واست مهمه؟اون دختر که خواهر واقعیت نبود،ناتنی بود
-لیزا سیلی میزنه به مینا
سوهیوک:اینو یادت باشه که نایون چه خواهر واقعیم باشه چه ناتنی من دوسش دارم حالا هم گمشو
-مینا میره
«خونه سوهیوک»
نام را:خسته شدم،سوهیوک گفت زود میاد
-گوشی نام را زنگ میخوره و نام را جواب میده
نام را:بله ها جون
ها جون:نام را یک کار مهم باهات دارم
نام را:چی شده؟
ها جون:پشت تلفن نمیتونم
نام را:خب لوکیشن میفرستم بیا پیشم ببینم چی شده
ها جون:باشه الان میام
«پایان قسمت دوم»
۵.۰k
۰۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.