روزی روزگاری مرد و زن فقیری که شغل آنها درست کردن کره م
روزی روزگاری مرد و زن فقیری که شغل آنها درست کردن کره محلی بود باهم مشغول کار بودند. آنها باهم کره ها را گرد میکردند و کنار میگذاشتند و تا اینکه به حدحساب برسد و آنها را به مغازه برای فروش تحویل دهند. وقتی کره ها آماده شد آنرا به مغازه بردند. صاحب مغازه گفت : تو این ها را به عنوان یک کیلو به من میفروشی ولی وزن فعلی اینها نهصد گرم است. مرد فقیر گفت: آقا ما در خانه ترازویی نداریم من مدتی پیش از شما شکر خریدم و از همان یه عنوان ترازو استفاده کردم
۸۴۲
۲۲ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.