فیک جانگ کوک(نفرت نمی گذارد عاشق باشم)پارت۱۳*
از زبان سوهو:
تا این که صدای کلید اومد.جیمین بود.
جینا و سوهو:سلام
جیمین:سلام به خوشگلا
تا ساعت دو صبح با جیمین جینا فیلم دیدیم بعد جیمین که دید من یک ربع هست که فقط یک چهارم پله هارو رفتم بالا منو برد گذاشت روتختم .
سریع از شدت خستگی که گریه کرده بودم خوابم برد.
فردا صبح از زبان سوهو:
ساعت شیش صبح بیدار شدم .با خودم تصمیم گرفتم برم پیش کوک و همه چی رو از اول شروع کنمپاشدم لباسم رو عوض کردم.(اسلاید ۲)ارایش صورتی کردم.
از زبان کوک:
ساعت پنج صبح بود که از خواب بلند شدم دلم برا سوهو تنگ شده بود.به میانگ (اونی که دوست دختر ۲ جانگ بود.)پیام زدم یه دو ساعت دیگه بیا کادو هایی که تا العان بهم داده بودی رو پس بگیر.
پارت بعدی خیلی خیلی تعجب اوره ها برید که می خوام با عصابتون ور برم
تا این که صدای کلید اومد.جیمین بود.
جینا و سوهو:سلام
جیمین:سلام به خوشگلا
تا ساعت دو صبح با جیمین جینا فیلم دیدیم بعد جیمین که دید من یک ربع هست که فقط یک چهارم پله هارو رفتم بالا منو برد گذاشت روتختم .
سریع از شدت خستگی که گریه کرده بودم خوابم برد.
فردا صبح از زبان سوهو:
ساعت شیش صبح بیدار شدم .با خودم تصمیم گرفتم برم پیش کوک و همه چی رو از اول شروع کنمپاشدم لباسم رو عوض کردم.(اسلاید ۲)ارایش صورتی کردم.
از زبان کوک:
ساعت پنج صبح بود که از خواب بلند شدم دلم برا سوهو تنگ شده بود.به میانگ (اونی که دوست دختر ۲ جانگ بود.)پیام زدم یه دو ساعت دیگه بیا کادو هایی که تا العان بهم داده بودی رو پس بگیر.
پارت بعدی خیلی خیلی تعجب اوره ها برید که می خوام با عصابتون ور برم
۴۸.۶k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.