شهید رضا ایزدیار
شهید رضا ایزدیار
نام پدر : احمد
سن : 47
تاریخ تولد :۱۳۴۷
تاهل : متاهل
محل تولد : کرج
تاریخ شهادت : 1394/11/25
محل شهادت : سوریه
مزار : گلزار شهدای حاجی آباد
زندگی نامه
فرمانده پدافند هوایی لشکر 10 سیدالشهدا در سن 47 سالگی در 25 بهمن ماه سال 94 در سوریه به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید مدافع حرم، رضا ایزدیار بعد از گذشت یک سال از شهادتش توسط آزمایش DNA شناسایی شد. پاسدار شهید رضا ایزدیار ساکن استان البرز بود. او برای دفاع ازحریم اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) داوطلبانه عازم سوریه شد و در 25 بهمن ماه سال 94 توسط تروریستهای تکفیری در شهر حلب به شهادت رسید اما پیکر مطهر او در منطقه ماند و نام او را در شمار شهدای جاوید الاثر مدافع حرم جای داد. بعد از گذشت یک سال از شهادتش پیکر او در منطقه حلب کشف و برای تطبیق ژنتیکی به تهران منتقل شد. هویت این شهید والامقام از طریق آزمایش DNA
شناسایی گردید.و در گلزار شهدای حاجیآباد در جوار برادر شهیدش به خاک سپرده شد.
فرازهایی از خاطرات شهید:
وقتی جریان جنگ سوریه و محاصره حرم حضرت زینب و کشتار وحشیانه داعش در همه جا پیچیده شد و ایران در پی اعزام نیروهای خود به سوریه بود. غیرت رضا به جوش آمده بود و تاب ماندن در اینجا را نداشت و هر روز اخبار سوریه را پیگیری میکرد و با اصرارهای مداوم و پافشاری هایی که انجام داده بود برای ثبت نام و اعزام به سوریه او موافقت نمی کردند.
رضا برای رفتن خیلی اصرار داشت، حتی با مخالفت مسئول ثبت نام که او را با لحن تندی از اتاق بیرون کرده بودند و گفته بودند شما دینت را به اسلام ادا کردی. شما برادر شهید هستید این سفر به احتمال زیاد بدون بازگشت است و از شما این مسئولیت سلب شده است. گویا با شنیدن این حرف رضا با صدای بلند گریه می کند و کسانی که در آن اتاق بودند تحت تاثیر قرار می گیرند.
این گریه رضا، مرا یاد خاطره ایی می اندازد که قبلا برایم تعریف کرده بود.
در سال 1367 منطقه ماووت عراق، در ارتفاعات تپه شیخ محمد، رضا و برادرش مجید در یک گردان باهم بودند. شب عملیات فرمانده گردان او را صدا میزند و به او می گوید رضا تو و برادرت مجوز شرکت در عملیات را ندارید احتمال مجروحیت و شهادت در این عملیات وجود دارد خانواده شما داغدار برادرت داود است و مادر، تحمل داغ دیگری ندارد. با این شنیدن حرف فرمانده، رضا زار زار شروع به گریه می کند و مجید سعی در آرام کردن او می نماید. رضا مرد جنگ و پر تلاطم بود عشق و شور شهادت از همان سالهای دفاع مقدس در وجودش نهادینه و درونی شده بود و سر انجام بعد از دوسال دوندگی و اصرارهایش برای اعزام به سوریه، او را ثبت نام کردند.
خاطره ای از برادر شهید
داود ایزدیار نیز متولد سال ۱۳۴۱ بود و در دجله عراق در سال ۶۳ براثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
صدرالله زمانی از رزمندگان اشتهارد، فرمانده گردان داوود بود، تعریف می کرد در قسمت هور جزیره مجنون به خط زدیم در حین عملیات دست داوود ترکش می خورد و می شکند با چفیه دستش را می بندد به او گفتم به عقب برگرد داوود گفت: چیزی نشده دستم اندک خراشی برداشته این دستم سالم هست و می توانم ادامه دهم . در واقع با تاسی از حضرت عباس(علیه السلام) به راهش ادامه داد. در حین انجام عملیات هواپیماهای عراقی شروع به حمله شیمیایی می کنند راکت حامل مواد شیمیایی کنار داوود زمین می خورد و عمل می کند و تمام مواد شیمیایی بر روی داوود می نشید و به داوود فرصت فرار نمی دهد و در جا وی به شهادت می رسد.
امروز به نیابت از شهیدان رضا و داوود ایزدیار برای هر شهید یک آیه الکرسی و یک صلوات ختم کنیم
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نام پدر : احمد
سن : 47
تاریخ تولد :۱۳۴۷
تاهل : متاهل
محل تولد : کرج
تاریخ شهادت : 1394/11/25
محل شهادت : سوریه
مزار : گلزار شهدای حاجی آباد
زندگی نامه
فرمانده پدافند هوایی لشکر 10 سیدالشهدا در سن 47 سالگی در 25 بهمن ماه سال 94 در سوریه به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید مدافع حرم، رضا ایزدیار بعد از گذشت یک سال از شهادتش توسط آزمایش DNA شناسایی شد. پاسدار شهید رضا ایزدیار ساکن استان البرز بود. او برای دفاع ازحریم اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) داوطلبانه عازم سوریه شد و در 25 بهمن ماه سال 94 توسط تروریستهای تکفیری در شهر حلب به شهادت رسید اما پیکر مطهر او در منطقه ماند و نام او را در شمار شهدای جاوید الاثر مدافع حرم جای داد. بعد از گذشت یک سال از شهادتش پیکر او در منطقه حلب کشف و برای تطبیق ژنتیکی به تهران منتقل شد. هویت این شهید والامقام از طریق آزمایش DNA
شناسایی گردید.و در گلزار شهدای حاجیآباد در جوار برادر شهیدش به خاک سپرده شد.
فرازهایی از خاطرات شهید:
وقتی جریان جنگ سوریه و محاصره حرم حضرت زینب و کشتار وحشیانه داعش در همه جا پیچیده شد و ایران در پی اعزام نیروهای خود به سوریه بود. غیرت رضا به جوش آمده بود و تاب ماندن در اینجا را نداشت و هر روز اخبار سوریه را پیگیری میکرد و با اصرارهای مداوم و پافشاری هایی که انجام داده بود برای ثبت نام و اعزام به سوریه او موافقت نمی کردند.
رضا برای رفتن خیلی اصرار داشت، حتی با مخالفت مسئول ثبت نام که او را با لحن تندی از اتاق بیرون کرده بودند و گفته بودند شما دینت را به اسلام ادا کردی. شما برادر شهید هستید این سفر به احتمال زیاد بدون بازگشت است و از شما این مسئولیت سلب شده است. گویا با شنیدن این حرف رضا با صدای بلند گریه می کند و کسانی که در آن اتاق بودند تحت تاثیر قرار می گیرند.
این گریه رضا، مرا یاد خاطره ایی می اندازد که قبلا برایم تعریف کرده بود.
در سال 1367 منطقه ماووت عراق، در ارتفاعات تپه شیخ محمد، رضا و برادرش مجید در یک گردان باهم بودند. شب عملیات فرمانده گردان او را صدا میزند و به او می گوید رضا تو و برادرت مجوز شرکت در عملیات را ندارید احتمال مجروحیت و شهادت در این عملیات وجود دارد خانواده شما داغدار برادرت داود است و مادر، تحمل داغ دیگری ندارد. با این شنیدن حرف فرمانده، رضا زار زار شروع به گریه می کند و مجید سعی در آرام کردن او می نماید. رضا مرد جنگ و پر تلاطم بود عشق و شور شهادت از همان سالهای دفاع مقدس در وجودش نهادینه و درونی شده بود و سر انجام بعد از دوسال دوندگی و اصرارهایش برای اعزام به سوریه، او را ثبت نام کردند.
خاطره ای از برادر شهید
داود ایزدیار نیز متولد سال ۱۳۴۱ بود و در دجله عراق در سال ۶۳ براثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
صدرالله زمانی از رزمندگان اشتهارد، فرمانده گردان داوود بود، تعریف می کرد در قسمت هور جزیره مجنون به خط زدیم در حین عملیات دست داوود ترکش می خورد و می شکند با چفیه دستش را می بندد به او گفتم به عقب برگرد داوود گفت: چیزی نشده دستم اندک خراشی برداشته این دستم سالم هست و می توانم ادامه دهم . در واقع با تاسی از حضرت عباس(علیه السلام) به راهش ادامه داد. در حین انجام عملیات هواپیماهای عراقی شروع به حمله شیمیایی می کنند راکت حامل مواد شیمیایی کنار داوود زمین می خورد و عمل می کند و تمام مواد شیمیایی بر روی داوود می نشید و به داوود فرصت فرار نمی دهد و در جا وی به شهادت می رسد.
امروز به نیابت از شهیدان رضا و داوود ایزدیار برای هر شهید یک آیه الکرسی و یک صلوات ختم کنیم
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۵۱.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.