هیچ جا اتاقِ خودِ آدم نمیشه.
هیچ جا اتاقِ خودِ آدم نمیشه.
نزدیکی 2 شب،
رخی در حال گریستن .
چشمانش امان نمیدادند، می باریدند و می باریدند..
میان این طوفان آشفتگی، تو آمدی، رنگین کمان شدی..
خیره به عکسمان بودم، چقدر کنار هم ماه زیباست..
سیاهی، سفید شد، و تاریکی، روشن؛
گل پژمرده در دل، جانی تازه گرفت، و شکوفهٔ امید داد..
تو گفتی فکر کن من آنجام..
فکر کردم` تو اینجایی..
اینجایی در کنارم، موهایم را دور انگشتت میپیچی..
اینجایی در کنارم، با چشمانی عمیق و لبخندی ملیح، خیره بر من میمانی..
اینجایی در کنارم، بوسه هایت دانه به دانه گل میدهند..
اینجایی در کنارم .
و من، آرامم "
نزدیکی 2 شب،
رخی در حال گریستن .
چشمانش امان نمیدادند، می باریدند و می باریدند..
میان این طوفان آشفتگی، تو آمدی، رنگین کمان شدی..
خیره به عکسمان بودم، چقدر کنار هم ماه زیباست..
سیاهی، سفید شد، و تاریکی، روشن؛
گل پژمرده در دل، جانی تازه گرفت، و شکوفهٔ امید داد..
تو گفتی فکر کن من آنجام..
فکر کردم` تو اینجایی..
اینجایی در کنارم، موهایم را دور انگشتت میپیچی..
اینجایی در کنارم، با چشمانی عمیق و لبخندی ملیح، خیره بر من میمانی..
اینجایی در کنارم، بوسه هایت دانه به دانه گل میدهند..
اینجایی در کنارم .
و من، آرامم "
۴.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.