P3
_ تو واقعا ترسناکی نامی
+ چی تو از من میترسی؟
_ تو یه پسر باهوش ١۵ ساله بودی که
بهترین دوست من بود ولی الان تو یه هیولا شدی
+ اینطور نیست :(
ازش جدا شدی
_ پس چطوریه از لحاظ روانشناسی
یا باید از کودکی آسیب دیده باشی یا
به وسیله ی افراد بد به اینجا کشیده شده
باشی(چه ا.ت با سوادی😳)
+ ا.... ا.ت
_ درضمن یه تئوری هست که میگه
بدترین جرم ها رو باهوش ترین آدم ها میکنن
تازه تو آی کیوت ١۴٠ بعد...... واقعا نمیدونم
چی باید بگم
.
ساکت مونده بود نمیدونست چی بگه
در مقابل ا.ت عصبانی و ناراحت که گریه
میکرد کم آورده بود ( آخی بچم)
+ فقط من تغییر نکردم ا.ت
_ درسته منم تغییر کردم ولی برای
این تغیرات دلیل دارم تو دلیل داری
آقای کیم؟
.
با داد شروع به حرف زدن کرد
.
+ من اینطوری شدم چون هر چی دنبالت
گشتم نبودی چون مجبور شدم ازت جدا شم
من اینو نمی خواستم
_ ولی الان پلیس دنبالته میفهمی؟
+ همیشه گود بوی بودن برا من درد سر بود الان هم میشه
_ پس من مزاحم بد بوی بودنتون نمیشم
آقای کیم
.
رفتی سمت در اما در قفل بود
.
_ تو.... تو درو رو من قفل کردی؟
+ آره..... چون نمیخوام بری
————————————
شرط پارت بعد 15 تا لایک
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.