part 32
part 32
خیلی درد داشت ک جیمین نتونست تحمل کنه گفت ک من خودم بخیه میزنم که پرستار گفت نمیشه اقای دکتر پارک این کارو باید خودم انجام بدم چون بخش حساسیه و شما درمورد بخیه دست زدن تجربه ای ندارین بعدش گفتم جیمین بیا بغلم کنننن خیلییییی ب بغلت نیاز دارمممم یکم شوکه شده بود ولی همزمان خوشحالم بود چون اولین بار بود ک خودم میخواستم ک جیمین بغلم کنه پرستار ک معلوم بود از این کار من حرصیهههه با نگاهش منو میخورد خندم میومد خنده و گریم قاطی شده بود یهو دوباره شروع کرد ب ادامه بخیه زدم ب لباس جیمین چنگ میزدم داخل بغلش و دستمم ک داشت بخیه زده میشد توسط پرستار پیش پرستار روی میز گذاشته بودم خیلی درد داشت محبور بودم صدای جیغمو با فشار دادن لبام بهم یا گزیدنشون خفه کنم ک جیمین گفت بیبی من اروم باش چیزی نیس دیگه داره تموم میشه و همزمان دستشو روی کمرم اروم تکون میداد ک اروم شم دیگه اخرین بخیه بود ک نتونستم جیغمو خفه کنم که یهو انگار جیمین میدونست بخیه اخر از همه دردناک تره لبشو رو لبم گذاشت و اروم مک زد ک من کلا درد فراموشم شد خواستم جدا شم ازش ک خودش دست از بوسیدن برداشتو نگام کرد گفت بیبی من خوب بود؟ دوست داشتی باز... ک گفتمممم پرستار این اقا رو بیرون کنین خیلی سوء استفاده میکنهههه ک جیمین اومد چیزی بگه جانگکوکو جین رسیدن با ترسو نگرانی اومدن طرفم برای اینکه اروم شن هر دو رو گرفتم بغل طوری ک دستم ک بخیه خورده بهشون نخوره و این کار من باعث تعجبشون شد ولی با این کار هم یکم از نگرانی و ترسون کم شده بود و هم یکم خوشحال شده بودن ولی چون میدونستم احساس خودم چیه و احساس اونام نسبت ب خودم میدونستم متوجه نگاهشون ب هم از عصبانتیو حرصو ببینم ک جی کی ب صدا اومد گفت جیمین طوری ک ساکتی انگار لب هم گرفتی از بورام نه؟ این سوالو برا این پرسید ک ببینه جیمین هم بغل کردم یا ن و واقعا فکرشم نمیکرد جیمین بوسم کنه ولی جیمین گفت بیبی خودمو بوسش کردم مشکلیه؟ و ی نیشخند زد جی کیو جین ک توقع این حرفو نداشتن خواستن شروع ب دعوا کنن ک گفتم اخخخخ دستمممم اخخخخ ک جی کیو جین با عصبانیت گفتن ب حسابت میرسیم خانم کیم بورام راستش برا اولین بار یکم ترسیدم ولی باز با پرویی گفتم دستم هنوز بخیهههه بزارین بخوره بعد بخواین دعوام کنین در ضمن من نبودم ک بوسش کرد... ک جین با عصبانیتی ک تا حالا ازش ندیده بودم گفت خداروشکر کن ک خودت نبوسیدیش و دستتم بخیه خورده با داد گفت بغضم میومد ولی سرمو انداختم پایین ک لباس خونیمو دیدم ولی از اون مهم تر سوسککککک ارههههههههههه سوسکککک داشت میومد طرفم اومدم کفشمو پرت کردم ک بکشمش یا بره اونور ولی داشت میومد طرفم ک گفتم سوسککککک جینننننن و جی کیو گرفتم چون نزدیک ترین فرد اون لحظه...
خیلی درد داشت ک جیمین نتونست تحمل کنه گفت ک من خودم بخیه میزنم که پرستار گفت نمیشه اقای دکتر پارک این کارو باید خودم انجام بدم چون بخش حساسیه و شما درمورد بخیه دست زدن تجربه ای ندارین بعدش گفتم جیمین بیا بغلم کنننن خیلییییی ب بغلت نیاز دارمممم یکم شوکه شده بود ولی همزمان خوشحالم بود چون اولین بار بود ک خودم میخواستم ک جیمین بغلم کنه پرستار ک معلوم بود از این کار من حرصیهههه با نگاهش منو میخورد خندم میومد خنده و گریم قاطی شده بود یهو دوباره شروع کرد ب ادامه بخیه زدم ب لباس جیمین چنگ میزدم داخل بغلش و دستمم ک داشت بخیه زده میشد توسط پرستار پیش پرستار روی میز گذاشته بودم خیلی درد داشت محبور بودم صدای جیغمو با فشار دادن لبام بهم یا گزیدنشون خفه کنم ک جیمین گفت بیبی من اروم باش چیزی نیس دیگه داره تموم میشه و همزمان دستشو روی کمرم اروم تکون میداد ک اروم شم دیگه اخرین بخیه بود ک نتونستم جیغمو خفه کنم که یهو انگار جیمین میدونست بخیه اخر از همه دردناک تره لبشو رو لبم گذاشت و اروم مک زد ک من کلا درد فراموشم شد خواستم جدا شم ازش ک خودش دست از بوسیدن برداشتو نگام کرد گفت بیبی من خوب بود؟ دوست داشتی باز... ک گفتمممم پرستار این اقا رو بیرون کنین خیلی سوء استفاده میکنهههه ک جیمین اومد چیزی بگه جانگکوکو جین رسیدن با ترسو نگرانی اومدن طرفم برای اینکه اروم شن هر دو رو گرفتم بغل طوری ک دستم ک بخیه خورده بهشون نخوره و این کار من باعث تعجبشون شد ولی با این کار هم یکم از نگرانی و ترسون کم شده بود و هم یکم خوشحال شده بودن ولی چون میدونستم احساس خودم چیه و احساس اونام نسبت ب خودم میدونستم متوجه نگاهشون ب هم از عصبانتیو حرصو ببینم ک جی کی ب صدا اومد گفت جیمین طوری ک ساکتی انگار لب هم گرفتی از بورام نه؟ این سوالو برا این پرسید ک ببینه جیمین هم بغل کردم یا ن و واقعا فکرشم نمیکرد جیمین بوسم کنه ولی جیمین گفت بیبی خودمو بوسش کردم مشکلیه؟ و ی نیشخند زد جی کیو جین ک توقع این حرفو نداشتن خواستن شروع ب دعوا کنن ک گفتم اخخخخ دستمممم اخخخخ ک جی کیو جین با عصبانیت گفتن ب حسابت میرسیم خانم کیم بورام راستش برا اولین بار یکم ترسیدم ولی باز با پرویی گفتم دستم هنوز بخیهههه بزارین بخوره بعد بخواین دعوام کنین در ضمن من نبودم ک بوسش کرد... ک جین با عصبانیتی ک تا حالا ازش ندیده بودم گفت خداروشکر کن ک خودت نبوسیدیش و دستتم بخیه خورده با داد گفت بغضم میومد ولی سرمو انداختم پایین ک لباس خونیمو دیدم ولی از اون مهم تر سوسککککک ارههههههههههه سوسکککک داشت میومد طرفم اومدم کفشمو پرت کردم ک بکشمش یا بره اونور ولی داشت میومد طرفم ک گفتم سوسککککک جینننننن و جی کیو گرفتم چون نزدیک ترین فرد اون لحظه...
۶۷.۶k
۲۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.