دلم به سختی گرفته است..هرچه بیشتر به چشمان معصوم این افسر

دلم به سختی گرفته است..هرچه بیشتر به چشمان معصوم این افسر پیشمه رگ کردستان که زیر تیغ جلا د داعش نشسته نگاه می کنم بیاد حضرت پیشوای شهیدان قاضی محمد می افتم .این افسر توسط چند نفر راهزن بی هویت رگهای گردنش زده شد لاکن پیشواویارانش توسط افراد متمدن ودانشگاه دیده وشاهنشاه بزرگ ارتشتاران بشهادت رسیدند ومی بینم هیچ فرقی نیست بین جلادان وقاتلان ازادی وامروزهم همین نگاه را درقفس اتشین خلبان اردن هاشمی دیدم که باپای خود بداخل قفس اهنی رفت ودههاتن مسلح که هرکدام از کشوری امده بودند بانقاب وتفنگ بدست شاهد این مظلومیت بودند ودردل خود باورداشتند که دارند جهاد میکنند....پرسش اینست که خداوندا.....چقدر صبوری؟ وبیاد اوردم که سروده بودند ..عجب صبری خدا دارد....اگر من .....و..درود بر چشمان وروح وجان مقاوم تو ای شیرمردکرد