دیروز ظهر بعد ناهار دوسم زنگ زد گف بیا ساحلی بشینیم حرف ب
دیروز ظهر بعد ناهار دوسم زنگ زد گف بیا ساحلی بشینیم حرف بزنیم
گفتم باشه
منظورم ساحلی زیر پل ایستگاه هفته آبادانه
خلاصه اومد
دیدم بدجور تو همه
-چه مرگته؟
-یه چی میگم به کسی نگو
-باز چه غلطی کردی
.
.
-قاسم شماره یکی گیرم اومد
-خره اینا مریضن، نکنه رفتی؟ احمق...
-نرفتم
-پ چه مرگته
-قرار بود دیشب برم خونشون
-خب؟
-باش که قرار گذاشتم گفتم چرا 11 شب به بعد، گفت تا دوتا بچمو بخابونم... اونا فک میکنن من تو بازار کار میکنم...
گفتم باشه
منظورم ساحلی زیر پل ایستگاه هفته آبادانه
خلاصه اومد
دیدم بدجور تو همه
-چه مرگته؟
-یه چی میگم به کسی نگو
-باز چه غلطی کردی
.
.
-قاسم شماره یکی گیرم اومد
-خره اینا مریضن، نکنه رفتی؟ احمق...
-نرفتم
-پ چه مرگته
-قرار بود دیشب برم خونشون
-خب؟
-باش که قرار گذاشتم گفتم چرا 11 شب به بعد، گفت تا دوتا بچمو بخابونم... اونا فک میکنن من تو بازار کار میکنم...
۱.۶k
۱۸ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.