part4جیمین: کیه
ته :تهیونگم
ا.ت:باشنیدن صدای ته قلبم تند تنددمیزد
جیمین: بیا تو داداش
ته :جیمین درو باز کرد وقتی رفتم تو دیدم ا.ت داره گریه می کنه
ته:جیمین ا.ت چرا گریه میکنه
جیمین: ببینم به تو ربطی داره
ته :جیمین چرا رفتارت اینجوری شده
جیمین:چطوری شده دلم خاسته حرکاری بکنم به خودم ربت داره زن خودمه
ا.ت:اون موقه که داشتی بهم خیانت میکردی به فکر این نبودی که یه زن داری الان فهمیدی پس منو زن خودت ندون
جیمین: خفشو کی گفت تو حرف بزنی
ته:جیمین تو به ا.ت خیانت کردی؟
جیمین: اونم به من خیانت کرد
ته:با این حرفش رفتم تو فکر ا.ت همچین آدمی نیست
جیمین: تو چی تو چطور تونستی بازندگی من همچین کاری بکنی
ته :من مگه من چیکار کردم
جیمین: وایسا بهت نشون بدم
ته:توی گوشیش یه عکس از من وا.ت بود قطعا ادیته من همچین کاری نکردم
ا.ت:گفتم که من بتو خیانت نکردم
جیمین: هه هه منم احمق حرفای شما دو تارو باور کردم
جیمین: ته چرا بهم نگفتی که با ا.ت همچین کاری کردی ها( باداد)
ته:چون من هیچ کاری با ا.ت نکردم
ا.ت :خواهش می کنم بس کنید من دیگه تحمل ندارم داشتم حرف میزدم که دوباره صدای زنگ در اومد رفتم سمت آیفون بفرمایید کیه
یو جین:سلام ا.ت منم
ا.ت:من واون همکلاسی هم بودیم اون همیشه میخواست بهتر از ما باشه وقتی شنید که من با جیمین قراره ازدواج کنیم هر کاری کرد تا من وجیمین نتو نیم با هم ازدواج کنیم
یو جین: نمی خوای درو باز کنی من با یک بچه توی شکمم می خوای پشت در نگهم داری
ا.ت:باشه بیا تو
جیمین: کیه
ا.ت:یو جین نمیشناسیش یکی از همکلاسی های چند سال پیشمه
جیمین: یو جین اومده اینجا بهش گفتم زیاد حرکت نکنه براش خوب نیست
ا.ت :چی اون همون عوضیه که زندگی منو نابود کرد
ته :ا.ت آروم باش بهتره از اینیکه هست بدترش نکنی
ا.ت:چی بدتر هه مگه بدتر از اینم میشه
یو جین:سلام من اومدم
جیمین: مگه من بهت نگفتم اینجا نیا
یو جین: چرا
جیمین: چون اینجا پله های زیادی داره ممکنه به بچمون صدمه بزنه
ا.ت :با شنیدن این حرف از جیمین دلم می خواست همین العان بمیرم
یو جین: سلام ا.ت دوست قدیمیه من
ا.ت:من دوست تو نیستم وهیچ وقتم نبودم
یو جین: چه بد اخلاق یه چیزی بیار بخورم گشنمه
ا.ت :هه من خدمتکار تو نیستم خودت برو بردار
جیمین: برو هرچی که می خواد براش بیار
ا.ت:جیمین نمی دونستم همچین آدمی هستی من براش میارم اما اینو بدون که من ازت جدا میشم ومیرم
جیمین: تو نمی تونی از من جدا شی تو تویه این خونه می مونی
ا.ت :ازت متنفرم
ته :جیمین داری زیادروی میکنی
جیمین: از خونه ی من برو بیرون
ته:باشه فقط یه چیزی به ا.ت میگم بعدش میرم
ته:ات من از اینجا نجاتت میدم
ا.ت:چرا می خوای کمکم کنی
ته :چون ام ام دوست دارم
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.