اکیپ عاشقی 💜🤍
دیانا:یه چشم بند گزاشتم رو چشای ارسلان و گفتم چشاتو باز نکنی ها
ارسلان:باز کنم چی میشه
دیانا:ارسلاننننن لوس نشو و چشاتو ببند
ارسلان:باشه فقط سریع تر باش
دیانا:تموم شد ..چطور شدم
ارسلان:عالی فقط گفتم که خیلی بازه
دیانا: ترو خدا چیزی نیس که این خوبه
ارسلان:باشه بریم
دیانا:نهه باید آرایش کنم
ارسلان :باشه فقط یکم سریع
دیانا:باشه دیگه
(یک ساعت بعد )
دیانا:آرایشم تموم شد دیدم ارسلان خوابه وایی که چه کیوت بود اومدم بیدارش کنم که !
پایان
ارسلان:باز کنم چی میشه
دیانا:ارسلاننننن لوس نشو و چشاتو ببند
ارسلان:باشه فقط سریع تر باش
دیانا:تموم شد ..چطور شدم
ارسلان:عالی فقط گفتم که خیلی بازه
دیانا: ترو خدا چیزی نیس که این خوبه
ارسلان:باشه بریم
دیانا:نهه باید آرایش کنم
ارسلان :باشه فقط یکم سریع
دیانا:باشه دیگه
(یک ساعت بعد )
دیانا:آرایشم تموم شد دیدم ارسلان خوابه وایی که چه کیوت بود اومدم بیدارش کنم که !
پایان
۱۳.۰k
۰۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.