من پاره های قلبمو، در اشک جاری ام
خونابه ای به وسعت یک زخم کاری ام
چون قلبِ دیرسالِ تراشیدهِ بر درخت
تنهاترین نشانه ی یک یادگاری ام
یلدای من که ثانیه ی شوم ساعت است
ای وای بر حکایتِ شب زنده داری ام
زندان شیشه بود ؛ جوابم که چون گلاب
دیدم سزای خنده ی شومِ بهاری ام
من دست بر کمر زده ام از خمیدگی
جز دست من نکرده کسی دستیاری ام
غَم زوزه ی جراحتِ گرگم به کوهسار
با درد خویش هم نَفَسِ بی قراری ام
چون سایه ی طویلِ درختم که در غروب
هر لحظه بیشتر ز تَنِ خود فراری ام
بندی به پای دارم و باری گران به دوش
در حیرتم که شهره به بی بند و باری ام
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#استوری #خاص #عاشقانه #فوتبال #ورزشی #دلنوشته #طنز #اربعین #کلیپ #مهارت #زندگی #زنانه #دابسمش #دابسمش_باحال #دابسمش_جدید #کلیپ_عاشقانه #کلیپ_غمگین #کلیپ_جدید #اهواز #خوزستان_اهواز_ماهشهر_امیدیه_آبادان_خرمشهر_مینوشهر_سربندر_رامشیر_سوسنگرد_حمیدیه_شوش_شوشتر_هفتگل_هندیجان_جایزان_ایذه_مسجدسلیمان_لالی_رامهرمز_بهبهان #خوزستان_شهر_عاشقان❤
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.