part 45
part 45
جیمین ویو
داشتم با عصبانیت دنبال بورام میگشتم داخل ازمایشگاه خصوصی...(خودتون ی اسم بزارین براش) میگشتم ک دیدم ر ورقع دستشه و همش میگه ن امکان نداره رنگ ب رخ نداشت یهو افتاد بدو بدو رفتم طرفش دیدم بیهوش شده سریع بردمش بیمارستان خودم تو ی اتاق خصوصی گذاشتمش ک ارمی ای ما رو نبینه یا ساسنگ فن ک بخواد اذیتش کنه یاد ورقه افتادم بازش کردمو خوندم باورم نمیشع جواب ازمایش دی ان ایه ینی پی دی نیم بابای بورامههههه؟ دستمو داخل موهام بردم دلم برا بورام میسوخت همیشع باید ی اتفاق بیفته براش حتما شوک جدی ای بهش وارد شده ی خانواده ک بهشون مدت زیادی عشق می ورزیده خانواده ش نبودن و پی دی نیم باباشه باورش برا منم سخته و شکه شدم چ برسه ب خودش ک دیدم بورام بهوش اومد...
پایان ویو
از هوش رفتم وقتی ب هوش اومدم بعله درسته مثه همیشه جیمین کنارم بود
جیمین ویو
داشتم با عصبانیت دنبال بورام میگشتم داخل ازمایشگاه خصوصی...(خودتون ی اسم بزارین براش) میگشتم ک دیدم ر ورقع دستشه و همش میگه ن امکان نداره رنگ ب رخ نداشت یهو افتاد بدو بدو رفتم طرفش دیدم بیهوش شده سریع بردمش بیمارستان خودم تو ی اتاق خصوصی گذاشتمش ک ارمی ای ما رو نبینه یا ساسنگ فن ک بخواد اذیتش کنه یاد ورقه افتادم بازش کردمو خوندم باورم نمیشع جواب ازمایش دی ان ایه ینی پی دی نیم بابای بورامههههه؟ دستمو داخل موهام بردم دلم برا بورام میسوخت همیشع باید ی اتفاق بیفته براش حتما شوک جدی ای بهش وارد شده ی خانواده ک بهشون مدت زیادی عشق می ورزیده خانواده ش نبودن و پی دی نیم باباشه باورش برا منم سخته و شکه شدم چ برسه ب خودش ک دیدم بورام بهوش اومد...
پایان ویو
از هوش رفتم وقتی ب هوش اومدم بعله درسته مثه همیشه جیمین کنارم بود
۵۵.۹k
۰۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.