٠
٠
سم متن انتظار:
من میدونی انتظار چی رو دارم انتظار این
رو دارم که یه نفر منو ببره به شهر آرزوهام
تهران یه آدم مطمعن مثلا یه خونه مبله
هم واسم بخره تا زندگی کنم اون جا
خوشم میاد اون جا درس هم بخونم
ولی بایک حمایت گر مثبت نه هرکسی
وبعد خوشم میاد یه جوری خوب باسلبریتی
ها صحبت کنه که من برم ببینمشون
زندگی من شبیه بچه های مردم نیست
که به راحتی برن و درکنا خواننده مورد
علاقشون عکس بگیرن اون هم نزدیک
در دم خونش که معلوم نیست طرف
کی. من هم دوست دارم برم باحسین
شریفی عکس بگیرم با بقیه خواننده ها
من چرا تنهای جای نمیرم؟ من بی خجالت
زندگی خودمو میگم چون بی کلاس اون
کسی هست که به من میخنده ومنو مسخره
کرده هرکس تابه حال مسخرم کرده اون
بی کلاس هم بخاطر ایوان بند وهم بخاطر
جسم ظاهر زندگیم؛ من توی تالش زندگی
میکنم؛ بقول بعضی ادم ها توی حومه
بعضی ها میگن روستا؛ ومن از بچگی
همین جابزرگ شدم چون از بچگی
ناراحتی قلبی داشتم هیچ مدرسه ای
منو قبول نمیکرد چون میترسیدن که
من مریض بشم بچه ها هولم بدن
و قلبم بگیره توی خونه هم واسم معلم
نگرفتن چون میگفتن معلم نمیاد من
بچه آخری هستم توی سن دوازده سالگی
وعمل شدم توی رشت وتوی شانزده سالگی
توی تهران عمل شدم با اینکه تهران و
دیدم ولی عاشق تهرانم هنوز و توی
خونه درس وبه من اموختن چرا مستقل
نیستم بقول بعضی ها؟ چون که من پول
شمردن رو یاد نگرفتم یعنی ریاضی واسم
سخت بود من از این شرایط گاهی خیلی
میرنجم چون از انتظار خسته شدم ودوست
دارم به اهدافم برسم؛ اما هیچ کس نیست
که در راستای این اهداف به من کمک کنه
اسم روستای که من توش زندگی میکنم
گیلک محله آلالان هست عمرخودمو اینجا
گذروندم و مثلا یکی از آرزوهام این بود
گوشی داشته باشم که که دارم ولی فعلا
به بقیه نرسیدم به هدفی که میخواستم
هنوز نرسیدم چون بقیه نمیتونن منو
ببرن پیش آرزوم الان هم روستای ما
سرده ومن هرروز برای دلخوشی فال
میخونم ولی فال هرروز یه چیز میگه
یه روز میگه میرسی یه روز میگه نمیرسی
بعد هم من تاکلاس پنجم تونستم درس
بخونم البته مدرک تحصیلی ندارم واز
این بابت خیلی دل گیر هستم همه جام
خداروشکر سالمه اما جسمم ضعیف هست
هرکس بگه من به آرزوم نمیرسم چون
دیده نشدم ازش ناراحت میشم بقول
پزشک ها من مادر زادی قلبم مشکل داره
وهرروز هم دارو میخورم چون تپش قلبم
زیاد نشه دوبا آنژیو شدم و دوبار عمل
روزهای سختی بود سختی کشیدم اما
دیگه چیکارکنم زندگی من این جوری شد
وبه خواست من نبود من ارزومه برم تهران
ومن هم مثل خیلی ها به آرزوم برسم ٠
سم متن انتظار:
من میدونی انتظار چی رو دارم انتظار این
رو دارم که یه نفر منو ببره به شهر آرزوهام
تهران یه آدم مطمعن مثلا یه خونه مبله
هم واسم بخره تا زندگی کنم اون جا
خوشم میاد اون جا درس هم بخونم
ولی بایک حمایت گر مثبت نه هرکسی
وبعد خوشم میاد یه جوری خوب باسلبریتی
ها صحبت کنه که من برم ببینمشون
زندگی من شبیه بچه های مردم نیست
که به راحتی برن و درکنا خواننده مورد
علاقشون عکس بگیرن اون هم نزدیک
در دم خونش که معلوم نیست طرف
کی. من هم دوست دارم برم باحسین
شریفی عکس بگیرم با بقیه خواننده ها
من چرا تنهای جای نمیرم؟ من بی خجالت
زندگی خودمو میگم چون بی کلاس اون
کسی هست که به من میخنده ومنو مسخره
کرده هرکس تابه حال مسخرم کرده اون
بی کلاس هم بخاطر ایوان بند وهم بخاطر
جسم ظاهر زندگیم؛ من توی تالش زندگی
میکنم؛ بقول بعضی ادم ها توی حومه
بعضی ها میگن روستا؛ ومن از بچگی
همین جابزرگ شدم چون از بچگی
ناراحتی قلبی داشتم هیچ مدرسه ای
منو قبول نمیکرد چون میترسیدن که
من مریض بشم بچه ها هولم بدن
و قلبم بگیره توی خونه هم واسم معلم
نگرفتن چون میگفتن معلم نمیاد من
بچه آخری هستم توی سن دوازده سالگی
وعمل شدم توی رشت وتوی شانزده سالگی
توی تهران عمل شدم با اینکه تهران و
دیدم ولی عاشق تهرانم هنوز و توی
خونه درس وبه من اموختن چرا مستقل
نیستم بقول بعضی ها؟ چون که من پول
شمردن رو یاد نگرفتم یعنی ریاضی واسم
سخت بود من از این شرایط گاهی خیلی
میرنجم چون از انتظار خسته شدم ودوست
دارم به اهدافم برسم؛ اما هیچ کس نیست
که در راستای این اهداف به من کمک کنه
اسم روستای که من توش زندگی میکنم
گیلک محله آلالان هست عمرخودمو اینجا
گذروندم و مثلا یکی از آرزوهام این بود
گوشی داشته باشم که که دارم ولی فعلا
به بقیه نرسیدم به هدفی که میخواستم
هنوز نرسیدم چون بقیه نمیتونن منو
ببرن پیش آرزوم الان هم روستای ما
سرده ومن هرروز برای دلخوشی فال
میخونم ولی فال هرروز یه چیز میگه
یه روز میگه میرسی یه روز میگه نمیرسی
بعد هم من تاکلاس پنجم تونستم درس
بخونم البته مدرک تحصیلی ندارم واز
این بابت خیلی دل گیر هستم همه جام
خداروشکر سالمه اما جسمم ضعیف هست
هرکس بگه من به آرزوم نمیرسم چون
دیده نشدم ازش ناراحت میشم بقول
پزشک ها من مادر زادی قلبم مشکل داره
وهرروز هم دارو میخورم چون تپش قلبم
زیاد نشه دوبا آنژیو شدم و دوبار عمل
روزهای سختی بود سختی کشیدم اما
دیگه چیکارکنم زندگی من این جوری شد
وبه خواست من نبود من ارزومه برم تهران
ومن هم مثل خیلی ها به آرزوم برسم ٠
۱۳.۱k
۰۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.