پارت۱🌚(عمق جنگل) ژانر: درام" ترسناک" فانتزی
شاید فکر کنید الان میخوام بگم (روزی روزگاری)
ولی نه من داستانم رو با این شروع نمیکنم
خبببب اسم من لوناست من تو مدرسه ی
(یومی یاما)درس خوندم!
یه روز بعد رنگ ریاضی به سالون ناهار خوری
رفتم(یه دختره به اسم امیلیا که خیلی خودخواه ومغرور بود اومد سمتم و گفت: هی دختر شبیه مرده ها شدی یکم لباسای رنگی بپوش
من بهش اهمیت ندادم و گفتم سلیقه من به خودم ربط داره!
اون نوشابه ی روی میزم رو پرت کرد سمتم و همش ریخت روم!
یکی اومد سمتم و گفت:حالت خوبه؟
ولی نه من داستانم رو با این شروع نمیکنم
خبببب اسم من لوناست من تو مدرسه ی
(یومی یاما)درس خوندم!
یه روز بعد رنگ ریاضی به سالون ناهار خوری
رفتم(یه دختره به اسم امیلیا که خیلی خودخواه ومغرور بود اومد سمتم و گفت: هی دختر شبیه مرده ها شدی یکم لباسای رنگی بپوش
من بهش اهمیت ندادم و گفتم سلیقه من به خودم ربط داره!
اون نوشابه ی روی میزم رو پرت کرد سمتم و همش ریخت روم!
یکی اومد سمتم و گفت:حالت خوبه؟
۱۲.۳k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.