جوابیه نویسنده وبلاگ الف دزفول (علی موجودی ) نسبت به توهی
جوابیه نویسنده وبلاگ الف دزفول (علی موجودی ) نسبت به توهین فرزند شهید همت به خوزستانیها: به بهانه سخنان فرزند شهید همت در خصوص گرد و غبارهای خوزستان
نویسنده : علی موجودی
تاریخ : جمعه بیست و چهارم بهمن 1393
نظر بدهید
بالانویس :
متنی به دستم رسید منتسب به فرزند شهید همت که در آن فرزند شهید والامقام ابراهیم همت ، هموطنان خوزستانی اش را که این روزها زیر باراش خاک دارند زنده به گور می شوند، مورد عنایت!!!! قرار داده بود. (اینجا)دیشب تا صبح نتوانستن بخوابم و علی رغم میل باطنی ، چند کلامی در پاسخ به ایشان نوشتم. حالا اگر بعدها هم انتساب آن به آقای مصطفی همت تکذیب شد، در جواب همان کسی باشد که چنین نگاشته است.
همت کن و چشمانت را باز کن، اینجا بی عدالتی بیداد می کند
سلام آقا مصطفی!
با سلام و درود به روح تمامی شهدا علی الخصوص پدربزرگوارت شهید محمدابراهیم همت
متن سرشار از کم لطفی و نشان دهنده عدم شناختت از دوره 8 سال دفاع مقدس را خواندم و تأسف خوردم که چگونه فرزند یک سردار می تواند چنین بیندیشد.البته تقصیر خودتان نیست، آب و هوای پایتخت است. نمک گیر می کند آدم را. بدجور چشم بند می زند روی چشم آدم ها که واقعیت ها را نبینند.
جایی که رهبر معظم انقلاب هم دیگر نگران مظلومان خوزستان نشین شده اند و دستور پیگیری به مسئولین بی خیال داده اند، گفته ای که ما برای گرد و خاک ، شورش را درآورده ایم و طوری رفتار کرده ایم که انگار خوزستان تحت استعمار سایر مناطق قرار گرفته است و همه ی امکانات برای تهران است. عجب واژه ی زیبایی به کار بردید. همیشه دنبال این بودم که بلایی را که سر خوزستان آورده اند در کدام واژه خلاصه کنم.
استعمار. عجب واژه ی همه چیز تمامی است این استعمار.
برادر !
اینکه بهترین و زلال ترین آب های دنیا در استانمان جریان داشته باشد و آن را با هزار ترفند و هزینه های میلیاردی برسانند به استان های بالادست تا آقازادگان محترم استخرهایشان را پرکنند و مردم ما مجبور باشند از آبی استفاده کنند که رنگ و بو و طعم لجن دارد و تازه با تانکر حمل گازویل با هزار منت به دستشان می رسد، این استعمار نیست ؟
اینکه بزرگترین سرمایه های نفت و گاز دنیا ، زیر پای مردم استانمان باشد، اینکه اولین چاه نفت ایران در مسجد سلیمان هنوز خودنمایی کند و آنگاه زن و مرد و پیر و جوان ، هنوز که هنوز است در سرما و گرما ، نیمی از عمر خود را یا با دبه های نفت در صف نفت بگذرانند و یا با هزار منت کشی یک سیلندر گاز را به چند برابر قیمت از دلال ها بخرند تا زندگی شان بچرخد و هنوز لوله کشی گاز ندارند ، استعمار نیست ؟
اینکه بزرگترین شرکت ها و نیروگاه ها و کارخانه های صنعتی و تولیدی در استانمان باشد ولی اکثریت کارکنان و مهندسان و کارشناسان آن غیربومیانی باشند که گاه هفته ای چند بار با پول های بیت المال و با پروازهای فرست کلاس بین محل کار و سکونتشان رفت و آمد کنند ، آنگاه جوانان خلاق و مبتکر و تحصیل کرده مان ، با این همه فرصت های شغلی که چندشغله های غیربومی قبضه کرده اند، مجبور باشند کنار خیابان فلافل بفروشند ، این استعمار نیست ؟
برادر!
اینکه آب کرخه و کارون و دز را بریزند توی زاینده رود تا بک گراند عکس یک گردشگر خارجی زیباتر شود و خدای نکرده دخترکان اصفهانی از قایق سواری با دوستانشان در زاینده رود باز نمانند و آنگاه زمین های کشاورزی هزاران نفر که روزی شان را از دل خاک به زحمت درمی آورند ، خشک شود و بی آب بماند ، این استعمار نیست ؟
اینکه بزرگترین نیروگاه های تولیدی برق در استانمان باشد و آنگاه در گرمای بالای 50 درجه ای که هیچگاه صداو سیما جرأت نکرده است از رقم 49 درجه بیشتر اعلامش کند، ذوب شویم و برای خنک کردن خانه های محقرمان مجبور باشیم قبض های برق چند صدهزارتومانی پرداخت کنیم، این استعمار نیست؟ تازه از روستاهایی که هنوز که هنوز است برق دار نشده اند ، می گذریم.
برادر!
اینکه با احداث سد گتوند و کوه نمک پشت آن ، آب نمک بریزند توی زمین های کشاورزی ملت و دستشان بجایی بند نباشد و فریادشان به جایی نرسد و به قیمت بیچاره کردن هزاران کشاورز روستانشین ، برق ویلاهای شمال آقایان را تامین کنند، این استعمار نیست ؟
اینکه اندکی از ثروت خوزستان را برای خودش خرج نکنند و پس از سه دهه ، هنوز که هنوز است خرابی های ناشی از جنگ در خرمشهر و آبادان و اروند کنار را بی خیال شوند و با بودجه های میلیاردی استخر و سونا بزنند در کاخ هایشان و هتل های چند ستاره برای گردشگران استان های بالادست بسازند و پارک هایی که ما در خواب هم نمی بینیم برای پسران و دخترانی که با ماشین های میلیاردیشان بروند تفریح. این استعمار نیست برادر ؟
اینکه بیش از هفت سال است که ما درگیر بارش خاک و باران های اسید
نویسنده : علی موجودی
تاریخ : جمعه بیست و چهارم بهمن 1393
نظر بدهید
بالانویس :
متنی به دستم رسید منتسب به فرزند شهید همت که در آن فرزند شهید والامقام ابراهیم همت ، هموطنان خوزستانی اش را که این روزها زیر باراش خاک دارند زنده به گور می شوند، مورد عنایت!!!! قرار داده بود. (اینجا)دیشب تا صبح نتوانستن بخوابم و علی رغم میل باطنی ، چند کلامی در پاسخ به ایشان نوشتم. حالا اگر بعدها هم انتساب آن به آقای مصطفی همت تکذیب شد، در جواب همان کسی باشد که چنین نگاشته است.
همت کن و چشمانت را باز کن، اینجا بی عدالتی بیداد می کند
سلام آقا مصطفی!
با سلام و درود به روح تمامی شهدا علی الخصوص پدربزرگوارت شهید محمدابراهیم همت
متن سرشار از کم لطفی و نشان دهنده عدم شناختت از دوره 8 سال دفاع مقدس را خواندم و تأسف خوردم که چگونه فرزند یک سردار می تواند چنین بیندیشد.البته تقصیر خودتان نیست، آب و هوای پایتخت است. نمک گیر می کند آدم را. بدجور چشم بند می زند روی چشم آدم ها که واقعیت ها را نبینند.
جایی که رهبر معظم انقلاب هم دیگر نگران مظلومان خوزستان نشین شده اند و دستور پیگیری به مسئولین بی خیال داده اند، گفته ای که ما برای گرد و خاک ، شورش را درآورده ایم و طوری رفتار کرده ایم که انگار خوزستان تحت استعمار سایر مناطق قرار گرفته است و همه ی امکانات برای تهران است. عجب واژه ی زیبایی به کار بردید. همیشه دنبال این بودم که بلایی را که سر خوزستان آورده اند در کدام واژه خلاصه کنم.
استعمار. عجب واژه ی همه چیز تمامی است این استعمار.
برادر !
اینکه بهترین و زلال ترین آب های دنیا در استانمان جریان داشته باشد و آن را با هزار ترفند و هزینه های میلیاردی برسانند به استان های بالادست تا آقازادگان محترم استخرهایشان را پرکنند و مردم ما مجبور باشند از آبی استفاده کنند که رنگ و بو و طعم لجن دارد و تازه با تانکر حمل گازویل با هزار منت به دستشان می رسد، این استعمار نیست ؟
اینکه بزرگترین سرمایه های نفت و گاز دنیا ، زیر پای مردم استانمان باشد، اینکه اولین چاه نفت ایران در مسجد سلیمان هنوز خودنمایی کند و آنگاه زن و مرد و پیر و جوان ، هنوز که هنوز است در سرما و گرما ، نیمی از عمر خود را یا با دبه های نفت در صف نفت بگذرانند و یا با هزار منت کشی یک سیلندر گاز را به چند برابر قیمت از دلال ها بخرند تا زندگی شان بچرخد و هنوز لوله کشی گاز ندارند ، استعمار نیست ؟
اینکه بزرگترین شرکت ها و نیروگاه ها و کارخانه های صنعتی و تولیدی در استانمان باشد ولی اکثریت کارکنان و مهندسان و کارشناسان آن غیربومیانی باشند که گاه هفته ای چند بار با پول های بیت المال و با پروازهای فرست کلاس بین محل کار و سکونتشان رفت و آمد کنند ، آنگاه جوانان خلاق و مبتکر و تحصیل کرده مان ، با این همه فرصت های شغلی که چندشغله های غیربومی قبضه کرده اند، مجبور باشند کنار خیابان فلافل بفروشند ، این استعمار نیست ؟
برادر!
اینکه آب کرخه و کارون و دز را بریزند توی زاینده رود تا بک گراند عکس یک گردشگر خارجی زیباتر شود و خدای نکرده دخترکان اصفهانی از قایق سواری با دوستانشان در زاینده رود باز نمانند و آنگاه زمین های کشاورزی هزاران نفر که روزی شان را از دل خاک به زحمت درمی آورند ، خشک شود و بی آب بماند ، این استعمار نیست ؟
اینکه بزرگترین نیروگاه های تولیدی برق در استانمان باشد و آنگاه در گرمای بالای 50 درجه ای که هیچگاه صداو سیما جرأت نکرده است از رقم 49 درجه بیشتر اعلامش کند، ذوب شویم و برای خنک کردن خانه های محقرمان مجبور باشیم قبض های برق چند صدهزارتومانی پرداخت کنیم، این استعمار نیست؟ تازه از روستاهایی که هنوز که هنوز است برق دار نشده اند ، می گذریم.
برادر!
اینکه با احداث سد گتوند و کوه نمک پشت آن ، آب نمک بریزند توی زمین های کشاورزی ملت و دستشان بجایی بند نباشد و فریادشان به جایی نرسد و به قیمت بیچاره کردن هزاران کشاورز روستانشین ، برق ویلاهای شمال آقایان را تامین کنند، این استعمار نیست ؟
اینکه اندکی از ثروت خوزستان را برای خودش خرج نکنند و پس از سه دهه ، هنوز که هنوز است خرابی های ناشی از جنگ در خرمشهر و آبادان و اروند کنار را بی خیال شوند و با بودجه های میلیاردی استخر و سونا بزنند در کاخ هایشان و هتل های چند ستاره برای گردشگران استان های بالادست بسازند و پارک هایی که ما در خواب هم نمی بینیم برای پسران و دخترانی که با ماشین های میلیاردیشان بروند تفریح. این استعمار نیست برادر ؟
اینکه بیش از هفت سال است که ما درگیر بارش خاک و باران های اسید
۲۹.۰k
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.