وانشات دوراهی عشق پارت ۹
از زبان جونگ کوک
به زور سوار ماشینش کردم ..ماشین رو روشن کردم و راه افتادم ....ی ویلای ساحلی خارج از شهر داشتم ... روبه ویلا راه افتادم ساعت 11:00شب بود تقریبا یک ساعت دیگه میرسیدیم .....نگاهی به ا/ت انداختم خوابش برده بود ..گوشی ا/ت رو از توی جیبش برداشتم و خاموشش کردم ... هوا سرد بود ..ی سویشرت پشت بود .. آوردم و انداختم روش و بخاری رو روشن کردم.
از زبان تهیونگ
به آدرسی که ا/ت فرستاده بود رفتم ....حدود ده دقیقه بود که زنگ در رو میزدم ولی کسی در رو باز نمیکرد .... به زور در رو شکستم وارد خونه شدم و تمام اتاق ها رو زیر و رو کردم همه جا رو گشتم ولی ا/ت نبود ....وورد آشپز خانه شدم اونجا هم نبود فقط چند تا ظرف چینی روی اپن بود .... از عصبانیت تمام ظرف ها رو ریختم روی زمین دستم خونی شده بود ...با عصبانیت از اونجا خارج شدم و با ا/ت تماس گرفتم ... گوشیش خواموش بود هر چند دقیقه یک بار بهش زنگ میزدم ولی بازم خاموش بود...حدود ۳۶ بار بهش زنگ زده بود .... رو به نزدیک ترین بار راه افتادم .......وقتی رسیدم ی ویسکی سفارش دادم .........یک ساعته که گذشته و من هنوز توی بار هستم .. با خوردن ی کاپ ویسکی دیگه، نگاهم رو به رقاص های بار دادم .... دختر خوشگلی بود و خوب میرقصید ... با هر حرکتی که میزد هر کس توی بار ی عدد رو بلند پیشنهاد میداد....
مرد غریبه یک : 200 وون برای 2 ساعت
مرد غریبه دوم : 400 وون برای 2 ساعت
همینطوری عدد بالا و بالاتر میرفت .. تا اینکه ی مرد که معلوم بود ثروتمنده بلند شد و گفت
مرد ثروتمند : 2000 وون برای 2 ساعت
دختر با شنیدن حرف مرد ثروتمند دست از رقصیدن برداشت تا اومد حرفی بزنه زود بلند شدم و
تهیونگ : من 3000 وون برای 2 ساعت میدم
دختر نگاهی به تهیونگ انداخت و به سمتش قدم برداشت ...دستش رو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و
دختر : مطمعنی میخوای فقط برای 2 ساعت این مبلغ رو پرداخت کنی
تهیونگ از سر مستی اوهومییی گفت و دستاش رو پشت گردن دختر برد و موهاشو رو نوازش کرد و لب هاش رو روی لب های دختر قرار داد .....
به زور سوار ماشینش کردم ..ماشین رو روشن کردم و راه افتادم ....ی ویلای ساحلی خارج از شهر داشتم ... روبه ویلا راه افتادم ساعت 11:00شب بود تقریبا یک ساعت دیگه میرسیدیم .....نگاهی به ا/ت انداختم خوابش برده بود ..گوشی ا/ت رو از توی جیبش برداشتم و خاموشش کردم ... هوا سرد بود ..ی سویشرت پشت بود .. آوردم و انداختم روش و بخاری رو روشن کردم.
از زبان تهیونگ
به آدرسی که ا/ت فرستاده بود رفتم ....حدود ده دقیقه بود که زنگ در رو میزدم ولی کسی در رو باز نمیکرد .... به زور در رو شکستم وارد خونه شدم و تمام اتاق ها رو زیر و رو کردم همه جا رو گشتم ولی ا/ت نبود ....وورد آشپز خانه شدم اونجا هم نبود فقط چند تا ظرف چینی روی اپن بود .... از عصبانیت تمام ظرف ها رو ریختم روی زمین دستم خونی شده بود ...با عصبانیت از اونجا خارج شدم و با ا/ت تماس گرفتم ... گوشیش خواموش بود هر چند دقیقه یک بار بهش زنگ میزدم ولی بازم خاموش بود...حدود ۳۶ بار بهش زنگ زده بود .... رو به نزدیک ترین بار راه افتادم .......وقتی رسیدم ی ویسکی سفارش دادم .........یک ساعته که گذشته و من هنوز توی بار هستم .. با خوردن ی کاپ ویسکی دیگه، نگاهم رو به رقاص های بار دادم .... دختر خوشگلی بود و خوب میرقصید ... با هر حرکتی که میزد هر کس توی بار ی عدد رو بلند پیشنهاد میداد....
مرد غریبه یک : 200 وون برای 2 ساعت
مرد غریبه دوم : 400 وون برای 2 ساعت
همینطوری عدد بالا و بالاتر میرفت .. تا اینکه ی مرد که معلوم بود ثروتمنده بلند شد و گفت
مرد ثروتمند : 2000 وون برای 2 ساعت
دختر با شنیدن حرف مرد ثروتمند دست از رقصیدن برداشت تا اومد حرفی بزنه زود بلند شدم و
تهیونگ : من 3000 وون برای 2 ساعت میدم
دختر نگاهی به تهیونگ انداخت و به سمتش قدم برداشت ...دستش رو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و
دختر : مطمعنی میخوای فقط برای 2 ساعت این مبلغ رو پرداخت کنی
تهیونگ از سر مستی اوهومییی گفت و دستاش رو پشت گردن دختر برد و موهاشو رو نوازش کرد و لب هاش رو روی لب های دختر قرار داد .....
۱۳.۱k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.