𝖔𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖈𝖔𝖓𝖉𝖎𝖙𝖎𝖔𝖓 𝖔𝖋 𝖑𝖔𝖛𝖊
(Part 37)
جونگ کوک«پس حالا حالاها باید بدوییم
جین«معلومه... فک کردی کشکه؟ چیزایی که میخوایم بدون تلاش بدست نمیان... درضمن برای بار دوم دارم بهت میگم... ذهنتو درگیر چیزای چرت و پرت نمیکنی... هیچکدومه مون نمیکنیم... مفهومه؟
یونگی«کم تکرار کن هیونگ فهمیدیم...
جین«اگه میفهمیدین لازم به تکرار نبود... *و جلوی در عمارت ماشینو نگه میداره* جونگ کوکا درو باز کن...
جونگ کوک«خودش باز میشه هیونگ یه لحظه وایسا
جین«نکنه... بازم؟
جونگ کوک«اره...
جین«قصد داری منو سکته بدی میدونم... *و با باز شدن در وارد حیاط عمارت میشه و ماشینو پارک میکنه*
جین«یکی این گربه رو از خواب بیدار کنه... چه راحتم گرفته خوابیده... خودت بیارش جونگ کوکا *و کلید رو به جونگ کوک میده و با نام و یونگی میرن داخل عمارت*
جونگ کوک«اروم بغلش کردم و ماشینو قفل کردم و وارد عمارت شدم...
جون وو«خوش اومدی... ببینم اون دختره... یا جد سادات... چرا انقد شبیه سوهیه؟
جونگ کوک«چون خودشه... برو یه اتاق درس درمون آماده کن...
جون وو«همین طبقه بالا سمت راست یه اتاق اون جوری که میگی هست... میتونی ببریش همونجا... چیزی نمیخوای برات بیارم؟
جونگ کوک«خوبه... چرا میخوام... نامجون هیونگ صندوقچه منو رو آورده؟
جون وو«آره آورده... توی اتاق خودت گذاشتمش
جونگ کوک«داخل صندوقچه یه سنگه... برام بیارش
جون وو«فقط میشه بگی میخوای چیکار؟
جونگ کوک«میدونم اون عجوزه همچیو قبل مرگش بهت گفته...
جون وو«مادربزرگم بود... نه عجوزه... اره گفته
جونگ کوک«خب اون تکه ای ار سنگ ماهه... وقتی تیکه تیکه شد یکی از تیکه هاشو برداشتم... حالا برام بیارش
جون وو«اوکی فقط بیارمش بزارم رو میز اتاق نشیمن؟
جونگ کوک«اوهوم... *و میره به سمت پله ها و از پله ها بالا میره و سوهی رو میبره توی اتاقی که جون وو بهش گفته بود*
جونگ کوک«اروم روی تخت گذاشتمش و موهاشو زدم پشت گوشش و بعد از گرفتن سنگ از جون وو گذاشتمش داخل یکی از کشوهای کمد که خالی بود و درشو قفل کردم... اروم از اتاق بیرون رفتم و به سمت اتاق کارم رفتم...
جون وو«اخرش پیدات شد... بیا اینارو ببین... خیلی عجیبه... *و لب تاپ رو به سمت جونگ کوک میچرخونه*
جونگ کوک«*میشینه روی صندلی و به عکس ها نگاه میکنه* این... این جی یون نیست؟
نامجون«چرا اتفاقا خودشه... با باند سئوک همکاری داره... و خودشم رئیس باند یونِ
جونگ کوک«مگه نگفتین باند یون سرپرست نداره؟
جین«داشت... وقتی باند سئوک رو شناسایی کردیم از طریق معاملاتی که با باند یون داشتن فهمیدیم باند یون هم یه سرپرست داره... جی یون بخاطر گذشته اومد سراغت و همینطور بخاطر کارای امنیتی... بخاطر چن تا پرونده قبلی داره سعی میکنه رد پاهاشو پاک کنه...
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.