☆♡پارت: ۲۶♡☆
☆♡پارت: ۲۶♡☆
(ذهن جیمین)
من چم شد یهویی؟ چرا قلبم انقد تند می زنه؟ آه بسه به خودت بیا...
رفت بالا تو اتاقش...
اعضا هم کم کم داشتن بیدار می شدن...
*جونگ کوک*
از خواب بیدار شدم.. هنوز چشمام کامل باز نشده بود... بلند شدم رفتم دسشویی دست و صورتمو شستم و اومدم بیرون... ساعت و نگاه کردم هشت و خورده ای بود... عجیبه یعنی سویونگ تا الان خوابیده؟... رفت توی اتاق رفتم سمت تخت سویونگ که دیدم اونجا نیست!... عجب دختر لجبازیه! با اون گچ پاش معلوم نیست کجا پاشده رفته... از اتاق رفتم پایین... اگه تو اتاق نیست حتما تو اشپز خونس... یکم دیگه ام می خواد برای معاینه بره پیش دکتر... رفتم پایین که دیدم داره از اشپز خونه میاد بیرون رفتم سمتش...
*سویونگ*
صبونه رو خوردم و با کلی زحمت میز و جمع کردم... یکم دیگه هانیول میاد... بهتره برم اماده بشم... از اشپز خونه رفتم بیرون که دیدم جونگ کوک داره میاد سمتم... اما انگار قیافش یکم تو هم بود...
جونگ کوک: کی بیدارشدی؟ چطوری اومدی پایین؟ اصلا چرا با این گچ پات سعی داری همش راه بری؟ اگه ی موقع از پله ها بیوفتی چی؟!
سویونگ: نگران نباش می خواستم خودم بیام که جیمین اوپا منو اورد پایین خودشم ی کاری داشت رفت اتاقش... الانم داشتم میومدم اماده شم برم دکتر...
جونگ کوک: از این به بعد تا گچ پا تو باز نکردی خودت تنهایی از پله ها بالا یا پایین نمیری.. با این گچ پات خطرناکه!
سویونگ: چشم قربان... عمر دیگه ای نیست؟ اگه نیست من برم...
جونگ کوک: کجا؟
سویونگ: اتاق... گفتم که می خوام برم اماده شم...
جونگ کوک: همین الان بهت نگفتم خودت تنهایی از پله ها بالا یا پایین نرو خطرناکه!
سویونگ:... نوچ...
جونگ کوک: الان نوچ نشونت می دم...
اومد سمت سویونگ که بگیرتش.. که سویونگ سعی کرد فرار کنه اما نتونست... که ی دفعه...
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه💜🌹
شرطا:
لایک: ۳۵
کامنت: ۳۰
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
(ذهن جیمین)
من چم شد یهویی؟ چرا قلبم انقد تند می زنه؟ آه بسه به خودت بیا...
رفت بالا تو اتاقش...
اعضا هم کم کم داشتن بیدار می شدن...
*جونگ کوک*
از خواب بیدار شدم.. هنوز چشمام کامل باز نشده بود... بلند شدم رفتم دسشویی دست و صورتمو شستم و اومدم بیرون... ساعت و نگاه کردم هشت و خورده ای بود... عجیبه یعنی سویونگ تا الان خوابیده؟... رفت توی اتاق رفتم سمت تخت سویونگ که دیدم اونجا نیست!... عجب دختر لجبازیه! با اون گچ پاش معلوم نیست کجا پاشده رفته... از اتاق رفتم پایین... اگه تو اتاق نیست حتما تو اشپز خونس... یکم دیگه ام می خواد برای معاینه بره پیش دکتر... رفتم پایین که دیدم داره از اشپز خونه میاد بیرون رفتم سمتش...
*سویونگ*
صبونه رو خوردم و با کلی زحمت میز و جمع کردم... یکم دیگه هانیول میاد... بهتره برم اماده بشم... از اشپز خونه رفتم بیرون که دیدم جونگ کوک داره میاد سمتم... اما انگار قیافش یکم تو هم بود...
جونگ کوک: کی بیدارشدی؟ چطوری اومدی پایین؟ اصلا چرا با این گچ پات سعی داری همش راه بری؟ اگه ی موقع از پله ها بیوفتی چی؟!
سویونگ: نگران نباش می خواستم خودم بیام که جیمین اوپا منو اورد پایین خودشم ی کاری داشت رفت اتاقش... الانم داشتم میومدم اماده شم برم دکتر...
جونگ کوک: از این به بعد تا گچ پا تو باز نکردی خودت تنهایی از پله ها بالا یا پایین نمیری.. با این گچ پات خطرناکه!
سویونگ: چشم قربان... عمر دیگه ای نیست؟ اگه نیست من برم...
جونگ کوک: کجا؟
سویونگ: اتاق... گفتم که می خوام برم اماده شم...
جونگ کوک: همین الان بهت نگفتم خودت تنهایی از پله ها بالا یا پایین نرو خطرناکه!
سویونگ:... نوچ...
جونگ کوک: الان نوچ نشونت می دم...
اومد سمت سویونگ که بگیرتش.. که سویونگ سعی کرد فرار کنه اما نتونست... که ی دفعه...
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه💜🌹
شرطا:
لایک: ۳۵
کامنت: ۳۰
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
۱۹.۰k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.