همین امشب نوشتم میل کشف و جست و جو دارم
همین امشب نوشتم میل کشف و جست و جو دارم
دروغی نیست در پشت قسم هایم، وضو دارم!
حسادت می کنم حتّی به ماهِ روی شهر تو
منی که در نبودت ،ماهِ عمرم، سَر به تو دارم!
ببین، چاقوی غیرت رفته روی استخوان هایم
چرا که در میان شعرهایم آبرو دارم
گمان بد نکن، آخر رقیبم جای دوری نیست
درونِ آینه... در پیش روی خود هَوو دارم!
کرج باران ندارد گرمی اش افسرده ام کرده
که با سرمای شهرم سالهای سال خو دارم
کرج دور است از تو ، از لبِ کارون چشمانت
همان چشمان عاشق کشته ، از آن گفت و گو دارم
ضمیر مفرد غائب، "تو"یی که "او"ی این شعری!
چگونه می شود باور کنی من میلِ "او" دارم
همیشه می توانم مرد خوب قصّه ات باشم
برایت بهترین عشقِ جهان را آرزو دارم
.
امید صباغ نو
دروغی نیست در پشت قسم هایم، وضو دارم!
حسادت می کنم حتّی به ماهِ روی شهر تو
منی که در نبودت ،ماهِ عمرم، سَر به تو دارم!
ببین، چاقوی غیرت رفته روی استخوان هایم
چرا که در میان شعرهایم آبرو دارم
گمان بد نکن، آخر رقیبم جای دوری نیست
درونِ آینه... در پیش روی خود هَوو دارم!
کرج باران ندارد گرمی اش افسرده ام کرده
که با سرمای شهرم سالهای سال خو دارم
کرج دور است از تو ، از لبِ کارون چشمانت
همان چشمان عاشق کشته ، از آن گفت و گو دارم
ضمیر مفرد غائب، "تو"یی که "او"ی این شعری!
چگونه می شود باور کنی من میلِ "او" دارم
همیشه می توانم مرد خوب قصّه ات باشم
برایت بهترین عشقِ جهان را آرزو دارم
.
امید صباغ نو
۹۰۷
۰۵ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.