دست دوستم یه آیفون دیدم حسودیم شد . اومدم خونه به مامانم گفتم :من یه اپل میخوام. یک لبخند مرموز زد. شب که بابام اومد دیدم یه پلاستیک سیب دستش بود. مامانم گفت تو فکر کردی من و بابات انگلیسی بلد نیستیم...!!!
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.