من چوب عاشقیمو خوردم...
من چوب عاشقیمو خوردم...
اما...
تو چوب اون بالا سری رو میخوری که میگن صدا نداره...
مطمئن باش... حرومت باشه نگاهام...
حرومت باشه اون نفسهام...
حرومت باشه دلتنگیام...
حرومت باشه اون دستای که بعد من در دستات میگیری...
حرومت باشه این زندگی...
دل شکستن تاوان سنگینی داره...
پس حرومت باشه خنده هات...
وقتی من با فکر تو تا صبح بیدارمو تو غرق در خوابی پس حرومت باشه خوابت...
وقتی من در حسرت یه نگاهتم ولی نگاه تو جای دیگه پس حرومت باشه اون نگاهت...
حرومت باشه اون دوستت دارم های که از ته دل بهت میگفتم..
میگم چون دلم ازت خیلی پره...
وقتی من بیتابم اما تو شادی...
پس حرومت باشه این شادی...
وقتی دنیای که با تو ساخته بودمو رو سرم خراب کردی...
پس حرومت باشه این دنیا...
وقتی من اشک میریزمو تو میخندی...
تو حرمتها رو شکستی...
ولی من به حرمت روزایی که داشتیم، به حرمت دوست دارم هایی که بهت گفتم، به حرمت مقدس بودن عشق نفرینت نمیکنم...
اما نه...
عشقی که با من چنین کرد نمیتواند مقدس باشد پس میگم... که خدا ازت نگذره
اما...
تو چوب اون بالا سری رو میخوری که میگن صدا نداره...
مطمئن باش... حرومت باشه نگاهام...
حرومت باشه اون نفسهام...
حرومت باشه دلتنگیام...
حرومت باشه اون دستای که بعد من در دستات میگیری...
حرومت باشه این زندگی...
دل شکستن تاوان سنگینی داره...
پس حرومت باشه خنده هات...
وقتی من با فکر تو تا صبح بیدارمو تو غرق در خوابی پس حرومت باشه خوابت...
وقتی من در حسرت یه نگاهتم ولی نگاه تو جای دیگه پس حرومت باشه اون نگاهت...
حرومت باشه اون دوستت دارم های که از ته دل بهت میگفتم..
میگم چون دلم ازت خیلی پره...
وقتی من بیتابم اما تو شادی...
پس حرومت باشه این شادی...
وقتی دنیای که با تو ساخته بودمو رو سرم خراب کردی...
پس حرومت باشه این دنیا...
وقتی من اشک میریزمو تو میخندی...
تو حرمتها رو شکستی...
ولی من به حرمت روزایی که داشتیم، به حرمت دوست دارم هایی که بهت گفتم، به حرمت مقدس بودن عشق نفرینت نمیکنم...
اما نه...
عشقی که با من چنین کرد نمیتواند مقدس باشد پس میگم... که خدا ازت نگذره
۸.۵k
۱۶ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.