Monster in the forest
Monster in the forest
فصل ۳ پارت ۱۴
تهیونگ: بریـیــیـیـیـیم!!!!
(میرن😐)
همگی:*سکوت*
...................
تهیونگ:*سکوت را میشکند* چرا برام انقدر عجیبه؟
جیمین: مثلا ۶ ساله نیومدی😐
ا.ت: حالا بماند اینکه جاش و ظاهرش برات عجیبه...قراره غذاش رو هم بخوری
تهیونگ: راست میگیا...فکر کنم خیلی ذوق بکنم😂
جیمین: منم غذای رستوران میدوستم😁
ا.ت: من قبلا اومدم اینجا ولی الان یه کوشولو فرق کرده..
نامجون: ا.ت با مکنه لاینمون رابطه خیلی خوبی داره😄
ا.ت:*میخنده*
جین:*در حال شهید شدن* کی این غذا رو میارننننننننن
نامجون: آرام باش..
جین: غذاااااااااااا
نامجون: هیسسسس
جین:*وحشی میشود* مممنننن غغغذذذااااا مییییخواممممممممم(دقیقا منه😐 تازه من خو خونه رو به گند میکشم از بس وحشی بازی در میارم😐😂🤦🏻♀️)
یونگی: ببند دهنووو!!
جین:*تغییر مود* تو به هیونگت اینجوری میگی؟🥺
یونگی:*نگاه تاسف بار*
جین:*با تخسی روشو میکنه اونور و لب زیریش و میده بیرون* من باهات قهرم..
ا.ت:*ذوق مرگ* ای خوداااا کیوتچه🥺
جین: با منی؟
ا.ت: آری🥺
جین: بله میدونم...بنده خیلی کیوت...ژذاب...اند آیم ورلد واید هندسام یونو؟؟
ا.ت: آی نو😐🥺😂
تهیونگ: عه غذا!
☆همین چی بهشون میگن...گارسونان میز را میچینند و گورشان را گم میکنند☆
همگی:*ماسکاشونو میکشن پایین*
جین:*حمله میکنه ببینین حملههههه*
جیعیون: هوووووو گاوی هستی اینجوری میخوری؟😑
جین:*با دهن پر* به تو چه😑
همگی:*جر میخورن*
جین: هاییییی چقدر خووووشمزسسسس
تهیونگ: خییییلی خوبههه مثل اون کوفت زهرمارایی که توی جنگل میخوردیم نیست😐😁
جونگ کوک: خو چون اونجا جنگله😐
یونگی: خواهشمندم بی سر و صدا غذاتون رو کوفت کنین..
جونگ کوک: نمیشه😁😂
یونگی:*با لبخند شیطنت آمیزی بهش چشم غره میره*
ا.ت:*بدون اینکه کسی متوجهش بشه آروم به یونگی و جونگ کوک لبخندی میزنه*
(رابطشون خیلی عالیییییی😐😁👍🏻 به لطف من😏😂)
تهیونگ: میگم میشه بعد اینجا بریم توی شهر دور بخوریم؟
ا.ت: من نمیتونم...باید برم خونمون خستم...ولی فردا اگه بخواین میریم
همگی: میخوایم!
همگی:*میخندن*
ا.ت: هنوزم میگم...تا آخر عمرتون ازم ممنونین!
نامجون: این بار دیگه ممنونیم😁
جین: عزیزم...ووقعا ازت ممنانم...من میتونم غذاهای انسان رو بخورممممممم!!
جیمین: الان تو به خاطر این خوشحالی😐
جین:*ذوق* آره😁
(چند ساعت بعد _خونه_)
ا.ت:*در حال گشتن* یه دیقه وایسین کلیدو بیابم..
تهیونگ:*همه جا رو آنالیز میکنه* چه ساختمون قیشنگی..
جیهیون: میگم...تو خونتون ازمون پذیرایی میکنی؟😁
ا.ت: 😐
جیهیون: چیه؟
ا.ت: دیگه چی😐
جیهیون: خو ما مهمونیم
ا.ت: اگه بخواین میکنم...آهااااا یافتمممم
فصل ۳ پارت ۱۴
تهیونگ: بریـیــیـیـیـیم!!!!
(میرن😐)
همگی:*سکوت*
...................
تهیونگ:*سکوت را میشکند* چرا برام انقدر عجیبه؟
جیمین: مثلا ۶ ساله نیومدی😐
ا.ت: حالا بماند اینکه جاش و ظاهرش برات عجیبه...قراره غذاش رو هم بخوری
تهیونگ: راست میگیا...فکر کنم خیلی ذوق بکنم😂
جیمین: منم غذای رستوران میدوستم😁
ا.ت: من قبلا اومدم اینجا ولی الان یه کوشولو فرق کرده..
نامجون: ا.ت با مکنه لاینمون رابطه خیلی خوبی داره😄
ا.ت:*میخنده*
جین:*در حال شهید شدن* کی این غذا رو میارننننننننن
نامجون: آرام باش..
جین: غذاااااااااااا
نامجون: هیسسسس
جین:*وحشی میشود* مممنننن غغغذذذااااا مییییخواممممممممم(دقیقا منه😐 تازه من خو خونه رو به گند میکشم از بس وحشی بازی در میارم😐😂🤦🏻♀️)
یونگی: ببند دهنووو!!
جین:*تغییر مود* تو به هیونگت اینجوری میگی؟🥺
یونگی:*نگاه تاسف بار*
جین:*با تخسی روشو میکنه اونور و لب زیریش و میده بیرون* من باهات قهرم..
ا.ت:*ذوق مرگ* ای خوداااا کیوتچه🥺
جین: با منی؟
ا.ت: آری🥺
جین: بله میدونم...بنده خیلی کیوت...ژذاب...اند آیم ورلد واید هندسام یونو؟؟
ا.ت: آی نو😐🥺😂
تهیونگ: عه غذا!
☆همین چی بهشون میگن...گارسونان میز را میچینند و گورشان را گم میکنند☆
همگی:*ماسکاشونو میکشن پایین*
جین:*حمله میکنه ببینین حملههههه*
جیعیون: هوووووو گاوی هستی اینجوری میخوری؟😑
جین:*با دهن پر* به تو چه😑
همگی:*جر میخورن*
جین: هاییییی چقدر خووووشمزسسسس
تهیونگ: خییییلی خوبههه مثل اون کوفت زهرمارایی که توی جنگل میخوردیم نیست😐😁
جونگ کوک: خو چون اونجا جنگله😐
یونگی: خواهشمندم بی سر و صدا غذاتون رو کوفت کنین..
جونگ کوک: نمیشه😁😂
یونگی:*با لبخند شیطنت آمیزی بهش چشم غره میره*
ا.ت:*بدون اینکه کسی متوجهش بشه آروم به یونگی و جونگ کوک لبخندی میزنه*
(رابطشون خیلی عالیییییی😐😁👍🏻 به لطف من😏😂)
تهیونگ: میگم میشه بعد اینجا بریم توی شهر دور بخوریم؟
ا.ت: من نمیتونم...باید برم خونمون خستم...ولی فردا اگه بخواین میریم
همگی: میخوایم!
همگی:*میخندن*
ا.ت: هنوزم میگم...تا آخر عمرتون ازم ممنونین!
نامجون: این بار دیگه ممنونیم😁
جین: عزیزم...ووقعا ازت ممنانم...من میتونم غذاهای انسان رو بخورممممممم!!
جیمین: الان تو به خاطر این خوشحالی😐
جین:*ذوق* آره😁
(چند ساعت بعد _خونه_)
ا.ت:*در حال گشتن* یه دیقه وایسین کلیدو بیابم..
تهیونگ:*همه جا رو آنالیز میکنه* چه ساختمون قیشنگی..
جیهیون: میگم...تو خونتون ازمون پذیرایی میکنی؟😁
ا.ت: 😐
جیهیون: چیه؟
ا.ت: دیگه چی😐
جیهیون: خو ما مهمونیم
ا.ت: اگه بخواین میکنم...آهااااا یافتمممم
۹.۰k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.