اعتراف می کنم که وقتی بچه بودم دوست داشتم خواهرم رو سر به
اعتراف می کنم که وقتی بچه بودم دوست داشتم خواهرم رو سر به نیست کنم رفتم تو بقالی گفتم مرگ موش می خام آقاهه هم می دونست من چه شیطونم بجاش آرد داد من هم بر داشتم وهمش کردم تو قابلمه سر سفره که نشسته بودیم گریم گرفت و همه غذام رو خوردم تا باهم بمیریم
بلههه یعنی من اینقدر شیطون بودم
بلههه یعنی من اینقدر شیطون بودم
۱۰.۳k
۰۱ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.