دوست داشتن،
دوست داشتن،
چیزی شبیه به گم شدنه،
توی یه آدم دیگه...
حالا هرچی ڪسی رو بیشتر دوست داشته باشی،
عمیقتر گم میشی...
یه جاهایی دیگه نمیدونی برای خودت
داری زندگی میڪنی یا برای اون...
حالا دیگه همون آهنگی رو گوش میدی
ڪه اون گوش میده...
همون ڪاری رو انجام میدی
ڪه اون میخواد...
همون حرفی رو میزنی
ڪه اون دوست داره...
حالا دیگه حق داری حسادت ڪنی..
حالا دیگه چشم به راه بودن
معنی پیدا میڪنه..
حالا دیگه دوست داری نگران باشی...
از یه جایی به بعد،
اون نفس میڪشه تا تو زندگی ڪنی...
«آدم برای دوست داشتن،
به دلیل احتیاج نداره..
اما برای زندگی ڪردن بهانه میخواد»
چیزی شبیه به گم شدنه،
توی یه آدم دیگه...
حالا هرچی ڪسی رو بیشتر دوست داشته باشی،
عمیقتر گم میشی...
یه جاهایی دیگه نمیدونی برای خودت
داری زندگی میڪنی یا برای اون...
حالا دیگه همون آهنگی رو گوش میدی
ڪه اون گوش میده...
همون ڪاری رو انجام میدی
ڪه اون میخواد...
همون حرفی رو میزنی
ڪه اون دوست داره...
حالا دیگه حق داری حسادت ڪنی..
حالا دیگه چشم به راه بودن
معنی پیدا میڪنه..
حالا دیگه دوست داری نگران باشی...
از یه جایی به بعد،
اون نفس میڪشه تا تو زندگی ڪنی...
«آدم برای دوست داشتن،
به دلیل احتیاج نداره..
اما برای زندگی ڪردن بهانه میخواد»
۱۱.۶k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲