زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی ،
زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی ،
چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند . . . .
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد . . . .
حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند . . . .
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده . . . .
به تکاپو می افتی . . . .
در غربت بیابان . . . .
در کوچ شبانه پرستوها . . . .
در لحظه وصال موج و ساحل ،دنبال عشق می گردی . . . .
دیر شده خیلی دیر . . . .
هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی . . . .
و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد . . . .
سالها چشمت را به رویش بسته بودی . . . .
و نمی دانستی و یا شاید نمی فهمیدی . . . .
امروز حرف حقیقت را باور می کنی . . . .
اما افسوس . . . .
افسوس که خیلی زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده . . . .
آن کس که لذت یک روز زیستن و عاشق بودن را تجربه کند ،
انگار که هزار سال زیسته . . . .
و آنکه امروزش را قدر نمیداند ،
هزار سال هم به کارش نمی آید . . . . !
چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند . . . .
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد . . . .
حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند . . . .
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده . . . .
به تکاپو می افتی . . . .
در غربت بیابان . . . .
در کوچ شبانه پرستوها . . . .
در لحظه وصال موج و ساحل ،دنبال عشق می گردی . . . .
دیر شده خیلی دیر . . . .
هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی . . . .
و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد . . . .
سالها چشمت را به رویش بسته بودی . . . .
و نمی دانستی و یا شاید نمی فهمیدی . . . .
امروز حرف حقیقت را باور می کنی . . . .
اما افسوس . . . .
افسوس که خیلی زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده . . . .
آن کس که لذت یک روز زیستن و عاشق بودن را تجربه کند ،
انگار که هزار سال زیسته . . . .
و آنکه امروزش را قدر نمیداند ،
هزار سال هم به کارش نمی آید . . . . !
۳.۰k
۲۸ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.