خداحافظی...
خداحافظی...
بوق و کرنا نمیخواهد،
خداحافظی
دلیل، بحث، یادگاری، گریه، بوسه، نفرین
خداحافظی واژه نمیخواهد...
خداحافظی یعنی در را باز کنی
و چنان کم شوی از این هیاهو...
که شک کنند به چشم هایشان، به خاطره هایشان، به عقلشان
و سؤال برشان دارد که به خوابی دیده اند تو را تنها؟!
یا توی سکانسی از فیلمی فراموش شده؟
خداحافظی یعنی...
زمان را به دقیقه ای پیش از آشنایی ببری
و دست آشنایی ات را پیش از دراز کردن، در جیبهایت فرو کنی...
و رد شوی از این سلام خانمان سوز...
خداحافظی...
"خداحافظ" نمیخواهد...
بوق و کرنا نمیخواهد،
خداحافظی
دلیل، بحث، یادگاری، گریه، بوسه، نفرین
خداحافظی واژه نمیخواهد...
خداحافظی یعنی در را باز کنی
و چنان کم شوی از این هیاهو...
که شک کنند به چشم هایشان، به خاطره هایشان، به عقلشان
و سؤال برشان دارد که به خوابی دیده اند تو را تنها؟!
یا توی سکانسی از فیلمی فراموش شده؟
خداحافظی یعنی...
زمان را به دقیقه ای پیش از آشنایی ببری
و دست آشنایی ات را پیش از دراز کردن، در جیبهایت فرو کنی...
و رد شوی از این سلام خانمان سوز...
خداحافظی...
"خداحافظ" نمیخواهد...
۲.۵k
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.