دیشب با خونمون دعوام شد
دیشب با خونمون دعوام شد
گفتم من "سگم" اگه دوباره بیام تو این خونه واز خونه زدم بیرون
شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن
بعد چند ساعت مامانم زنگ زد
مامانم : نفیسه مادر پاشو بیا خونه
من : اومممم نمیخواهم , نمی آیم!!
مامانم : خرس گنده پاشو بیا خونه دیگه برا من ناز نکن
من : اوممم چشم
خلاصه رفتم خونه و رفتم برم تو اتاقم
دیدم عکسم رو زدن رو در اتاقم و زیرش نوشتن محل نگهداری سگ خونه
عصبی شدم پریدم تو پذیرایی گفتم این کار کیههههه؟؟؟
مامانم برگشته به بابام میگه : جلل الخالق نگاه کن سگمون داره حرف میزنه
بابام هم یه خلال دندون دستش بود انداختش آخر پذیرایی میگه نفیسه بدو بیارش !!!
خو لامصب سگ دوس داشتید سگ میخریدین
من که داشتم با بچه های پرورشگاه زندگیمو میکردم
گفتم من "سگم" اگه دوباره بیام تو این خونه واز خونه زدم بیرون
شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن
بعد چند ساعت مامانم زنگ زد
مامانم : نفیسه مادر پاشو بیا خونه
من : اومممم نمیخواهم , نمی آیم!!
مامانم : خرس گنده پاشو بیا خونه دیگه برا من ناز نکن
من : اوممم چشم
خلاصه رفتم خونه و رفتم برم تو اتاقم
دیدم عکسم رو زدن رو در اتاقم و زیرش نوشتن محل نگهداری سگ خونه
عصبی شدم پریدم تو پذیرایی گفتم این کار کیههههه؟؟؟
مامانم برگشته به بابام میگه : جلل الخالق نگاه کن سگمون داره حرف میزنه
بابام هم یه خلال دندون دستش بود انداختش آخر پذیرایی میگه نفیسه بدو بیارش !!!
خو لامصب سگ دوس داشتید سگ میخریدین
من که داشتم با بچه های پرورشگاه زندگیمو میکردم
۱۶.۲k
۱۲ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.