خدایا...
خدایا...
غرورم را شکستم...نجابتم که نشکست...شکست؟
اشکهایم ریخت...حیایم که نریخت...ریخت؟
گفتم دوستت دارم...دوستی که نخواستم...خواستم؟
در دلم میخواندمش میخواستمش...تا ابد...هرزگی که نکردم...کردم؟
چیزی درونم منجمد شد...او که ندید...دید؟
هق هق ها را که نشنید...شنید؟
فقط خواستمش، همین...
غرورم را شکستم...نجابتم که نشکست...شکست؟
اشکهایم ریخت...حیایم که نریخت...ریخت؟
گفتم دوستت دارم...دوستی که نخواستم...خواستم؟
در دلم میخواندمش میخواستمش...تا ابد...هرزگی که نکردم...کردم؟
چیزی درونم منجمد شد...او که ندید...دید؟
هق هق ها را که نشنید...شنید؟
فقط خواستمش، همین...
۱.۱k
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.