(8 سال بعد)
ا.ت=جيا! نونا! اینقدر ندویید! میخورید زمین...
کوک=عزیزم! اسم نونا رو تو انتخاب کردی من میخوام اینبار اسم پسرم و انتخاب کنم...
میا=نخیر!
کوک=خودت نخیر!
جین=يا! بس کنین دیگه...اعصاب مارو خوردین!...هی من بزارم من بزارم...
نامجون=خوب باهم انتخاب کنین
جیمین=فکر خوبیه...حتما یه اسم هست که هردوتون بپسندین
ا.ت=اره من و جیمین هم باهم اسم جيا رو انتخاب کردیم...
جیمین=همینطوره....(نگاه های عاشقانه)
تهیونگ=اهم...تو جمع هستیما
همه=(خنده)
کوک=(يدفه دیدم نونا نشسته یه گوشه داره گریه میکنه...بلند شدم رفتم سمتش و بغلش کردم و برگشتم سرجام)
کوک=دخترم؟ چرا گریه میکنی بابایی؟
نونا=بابا..هق...تو...اسم من و دوست نداری؟ (گریه)
کوک=(سرش و گذاشت رو سينم و بلند تر گریه کرد که تو بغلم فشوردمش)
کوک=عزیزم....این چه حرفیه بابایی...تو قشنگ ترین اسم دنیارو داری
نونا=هق...پس چرا...
کوک=من فقط میخواستم مامانی و گول بزنم که یه اسم قشنگ مثل اسم تو برای داداشی انتخاب کنم
نونا=واقعنی؟
کوک=اره نونای بابایی
میا=خوشگل مامان گریه نکن
جیا=بابایی
جیمین=جانم جیا خانم
جیا=تو هم من و بغل میکنی؟
جیمین=اره بابایی بیا بغلم ببینم خانم خانما
(جین و تهیونگ نامجون بهم نگاه میکنن و میخندن)
جین=منم دلم دو تا دختر خشگل مثل جیا و نونا میخواد
بچه ها=(خنده)
تهیونگ=نامجونم قراره بزودی بابا بشه
ا.ت=نامجون، سوا هنوز برنگشته
نامجون=نه هفته دیگه میاد...
جین=چرا رفته؟
نامجون=مامانش مریض بود...منم فردا میرم پیشش
کوک=جیمین کی منتظر بچه بعدیت باشیم؟
جیمین=بزودی(خنده)
ا.ت=نه بابا شوخی میکنه...جیا خانم برای هفت پشتمون بسه...
جیا=(خنده)
جیمین=حالا فعلا وقت هست... جیا هم بزرگ میشه و ما هم سرمون خلوت میشه (چشمک)
ا.ت=(خنده)از دست تو...
(پایان)
(ازتون ممنونم که این مدت هم کنارم بودین و داستانم و خوندین و بهش عشق ورزیدن...قول میدم همیشه طوری بنویسم که از هر لحظه داخل پیج من بودن لذت ببرین...دوستون دارم♡
نظراتتون و درمورد این فیک کامنت کنین...)
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.