از زبان کرومی]
تو راه اتاق موری سان]
خیلی استرس دارم!
موری سان بخاطر ی موضوع مهم ما رو احضار کردن...
در اتاق رو میزنیم و میریم تو.
الیز چان داره رو زمین نقاشی میکشه و وقتی مارو میبینه میدوئه طرفمون و داد میزنه:دوقلو ها اومدن!
بعد بغلش میکنم و میگم:گنچیوا الیس چان!
_گنچیوا
بعد بلند میشم و سرم رو برای چویا ساما تکون میدم و چویا سنپای میگن:موری سان...اتفاقی افتاده؟ برای چی مارو احضار کردین؟
موری سان دستاشونو تو هم گره میزنن و میگن:اتفاقاتي تو چند روز اخیر داره تو شهر میوفته...تازگیها هر جرم و جنایتی که میخوایم بکنیم،آژانس کارآگاهان مصلح جلومونو میگیرن!
♡آ...آژانس کارآگاهان مصلح؟
چویا ساما زیر لب میگن:آژانس کارآگاهان مصلح،یکی از دشمنان دیرینه مافیای بندره!همیشه سعی میکنن جلوی کار های مارو بگیرن تا مصلا آدم خوبه ب نظر بیان...
✞این خیلی اعصاب خرد کنه!
ملودی سرش رو میندازه پایین و دستاشو مشت میکنه...من هم دست ب سینه می ایستم و دندونام ب هم فشار میدم...
ولی...احساس میکنم این قضیه ربطی ل نی سان داره...
موری سان مرخصمون میکنه و ما هم میریم تا برای جنگ آماده شیم...
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.