ظلم پذیر یا ظلم ستیز؟
ظلم پذیر یا ظلم ستیز؟
برخی از افراد، روایت «المنتظر الذی یملاء الله به الارض قسلطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما»،
نتیجه گرفتهاند که وجود ستم و فساد و حکومتهای خود کامه در جهان، پیش از ظهور مهدی علیه السلام طبیعی است، بلکه مقدمه ظهور و فرج آن حضرت است و ما نباید با مقدمه ظهور آن حضرت مبارزه کنیم.
اینان، با این برداشت، تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ممنوع اعلام کردهاند؛ زیرا به پندار اینان، هر اندازه دولت اسلامی موفقیت کسب کند، از ظلم و فساد کاسته می شود و ظهور امام علیه السلام که مشروط به پر شدن زمین از فساد و ستم است، به تأخیر می افتد.
پیامدهای زیانبار این برداشت از روایات، تا حدودی روشن است. زیرا بر اساس این تفکر، امر به معروف و نهی از منکر و دخالت در امور سیاسی، نه تنها جایز نیست که باید با کسانی که به این مسائل می پردازند، مخالفت کرد.
آنان اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی خلاف رژیم طاغوتی را به اعضای خویش نمی دادند و تمام فعالیتهای گروههای مبارزاتی مسلمان را بدون پشتوانه فرهنگی، مردمی و مردود می دانستند و متقابلا رژیم طاغوت هم هیچ برخوردی جدی با تشکیلات آنان داشت.(1)
صاحبان این تفکر، راه و حرکت امام خمینی را تخطئه می کردند. و ارتباط با امام و یاران او را، گناهی نابخشودنی می دانستند.(2)
بیش از پنجاه روایت در «وسائل الشیعه» و «مستدرک الوسائل» و دیگر کتابهای روایی است که ائمه به شیعیان امر می فرمایند: از پادشاهان و ستمگران کناره گیری کنید، به دهان مداحان خاک بریزید، هر کس بامدادی برای آنان بتراشد و یا دواتشان را آماده کند چنین و چنان می شود و...
آری، ائمه (ع) منتظر حکومت جهانی مهدی(ع) بودند. ولی انتظار آنان مسؤلیت ساز بود، نه مسؤلیت بردار. انتظاری که آنان را لحظه ای از تلاش و کوشش برای نابودی دشمن و استقرار حکومت اسلامی باز نمی داشت.
این برداشت، معارض است با آن دسته از روایاتی که از وجود قیامها و حکومتهای حق، که پیش از ظهور مهدی (ع) پدیدار می گردند، خبر می دهند:
پیامبر اکرم می فرماید: یخرج اناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه. مردمی از مشرق قیام می کنند و زمینه حکومت مهدی علیه السلام را فراهم می سازند...
حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی، محدث معروف اهل سنت در کتابی که درباره مناقب علی علیه السلام نوشته بابی را با عنوان: «ذکر اهل المشرق للمهدی علیه السلام» آورده است. وی در این باب حدیث فوق را نقل کرده و در ذیل آن نوشته است: هذا حدیث حسن، صحیح روته الثقات و الاثبات، اخرجه الحافظ ابو عبدالله بن ماجة القزوینی، فی سننه
این حدیث، حدیثی است حسن و صحیح که آن را راویان موثق و عالمان حجت روایت کردهاند، و حافظ ابن ماجه قزوینی، این حدیث را در کتاب سنن خود آورده است
در برخی دیگر از روایات فریقین، به شکل گرفتن دولت حقی، پیش از ظهور مهدی(ع)، که تا قیام آن حضرت ادامه پیدا می کند، تصریح شده است.(3)
روایاتی که دلالت بر فراگیر شدن ظلم در هنگام ظهور مهدی (ع) می کنند، به این معنی نیستند که همه مردم در آن زمان فاسد و ستمگرند و هیچ فرد و یا گروه صالحی در آن هنگام یافت نمی شود که از حق طرفداری کند که در نتیجه، فراگیر شدن ظلم و فساد جبری باشد و مبارزه با آن غلط و مبارزه با مقدمه ظهور فرج! زیرا به تعبیر قرآن، به هنگام ظهور مهدی (ع) افراد صالح و مستضعف وجود دارند که آنها وارث حکومت زمین، به رهبری آن حضرت می شوند. روایات زیادی نیز بر این معنی دلالت دارند. بنابراین، این برداشت با این دسته از آیات و روایات تعارض دارد.
در احادیث یاد شده، تکیه بر فراگیر شدن ظلم است، نه فراگیر شدن کفر و بی دینی. یعنی چنان نیست که در هیچ جا اهل اعتقاد و دین یافت نشوند. پس همان گونه که از ظاهر این روایات استفاده می شود، مراد از جمله: «ملئت ظلما و جورا.» ظلم طبقه حاکمه است، زیرا لازمه ظلم، وجود مظلوم است، بنابراین، به هنگام ظهور مهدی (ع)، ظلم طبقه حاکم در ابعاد گوناگون شدت می یابد و فراگیر می شود و قیام مهدی (ع) برای حمایت از مظلومان است:
مسلمانان در آخرالزمان، به وسیله مهدی علیه السلام، از فتنهها و آشوبها خلاصی می یابند، همان گونه که در آغاز اسلام از شرک و گمراهی رهایی یافتند.(4)
با توجه به این معنی، این احادیث، به هیچ روی مسؤولیت مبارزه با فساد و ستم و جانبداری ازحق و عدالت و همچنین تشکیل حکومت اسلامی را نفی نمی کنند.»(5)
1- در جستجوی قائم [عج] سید مجیدپور طباطبایی ص ۳۹۰
2- چشم به راه مهدی (عج) ص۱۱۰
3- همان صص۱۱۴-۱۱۳
4- بحار الانوار ج ۵۱ ص۹۳
5- چشم به راه مهدی (عج) ص۱۱۸
عطشان(میلاد)
برخی از افراد، روایت «المنتظر الذی یملاء الله به الارض قسلطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما»،
نتیجه گرفتهاند که وجود ستم و فساد و حکومتهای خود کامه در جهان، پیش از ظهور مهدی علیه السلام طبیعی است، بلکه مقدمه ظهور و فرج آن حضرت است و ما نباید با مقدمه ظهور آن حضرت مبارزه کنیم.
اینان، با این برداشت، تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ممنوع اعلام کردهاند؛ زیرا به پندار اینان، هر اندازه دولت اسلامی موفقیت کسب کند، از ظلم و فساد کاسته می شود و ظهور امام علیه السلام که مشروط به پر شدن زمین از فساد و ستم است، به تأخیر می افتد.
پیامدهای زیانبار این برداشت از روایات، تا حدودی روشن است. زیرا بر اساس این تفکر، امر به معروف و نهی از منکر و دخالت در امور سیاسی، نه تنها جایز نیست که باید با کسانی که به این مسائل می پردازند، مخالفت کرد.
آنان اجازه هیچ گونه فعالیت سیاسی خلاف رژیم طاغوتی را به اعضای خویش نمی دادند و تمام فعالیتهای گروههای مبارزاتی مسلمان را بدون پشتوانه فرهنگی، مردمی و مردود می دانستند و متقابلا رژیم طاغوت هم هیچ برخوردی جدی با تشکیلات آنان داشت.(1)
صاحبان این تفکر، راه و حرکت امام خمینی را تخطئه می کردند. و ارتباط با امام و یاران او را، گناهی نابخشودنی می دانستند.(2)
بیش از پنجاه روایت در «وسائل الشیعه» و «مستدرک الوسائل» و دیگر کتابهای روایی است که ائمه به شیعیان امر می فرمایند: از پادشاهان و ستمگران کناره گیری کنید، به دهان مداحان خاک بریزید، هر کس بامدادی برای آنان بتراشد و یا دواتشان را آماده کند چنین و چنان می شود و...
آری، ائمه (ع) منتظر حکومت جهانی مهدی(ع) بودند. ولی انتظار آنان مسؤلیت ساز بود، نه مسؤلیت بردار. انتظاری که آنان را لحظه ای از تلاش و کوشش برای نابودی دشمن و استقرار حکومت اسلامی باز نمی داشت.
این برداشت، معارض است با آن دسته از روایاتی که از وجود قیامها و حکومتهای حق، که پیش از ظهور مهدی (ع) پدیدار می گردند، خبر می دهند:
پیامبر اکرم می فرماید: یخرج اناس من المشرق فیوطئون للمهدی سلطانه. مردمی از مشرق قیام می کنند و زمینه حکومت مهدی علیه السلام را فراهم می سازند...
حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی، محدث معروف اهل سنت در کتابی که درباره مناقب علی علیه السلام نوشته بابی را با عنوان: «ذکر اهل المشرق للمهدی علیه السلام» آورده است. وی در این باب حدیث فوق را نقل کرده و در ذیل آن نوشته است: هذا حدیث حسن، صحیح روته الثقات و الاثبات، اخرجه الحافظ ابو عبدالله بن ماجة القزوینی، فی سننه
این حدیث، حدیثی است حسن و صحیح که آن را راویان موثق و عالمان حجت روایت کردهاند، و حافظ ابن ماجه قزوینی، این حدیث را در کتاب سنن خود آورده است
در برخی دیگر از روایات فریقین، به شکل گرفتن دولت حقی، پیش از ظهور مهدی(ع)، که تا قیام آن حضرت ادامه پیدا می کند، تصریح شده است.(3)
روایاتی که دلالت بر فراگیر شدن ظلم در هنگام ظهور مهدی (ع) می کنند، به این معنی نیستند که همه مردم در آن زمان فاسد و ستمگرند و هیچ فرد و یا گروه صالحی در آن هنگام یافت نمی شود که از حق طرفداری کند که در نتیجه، فراگیر شدن ظلم و فساد جبری باشد و مبارزه با آن غلط و مبارزه با مقدمه ظهور فرج! زیرا به تعبیر قرآن، به هنگام ظهور مهدی (ع) افراد صالح و مستضعف وجود دارند که آنها وارث حکومت زمین، به رهبری آن حضرت می شوند. روایات زیادی نیز بر این معنی دلالت دارند. بنابراین، این برداشت با این دسته از آیات و روایات تعارض دارد.
در احادیث یاد شده، تکیه بر فراگیر شدن ظلم است، نه فراگیر شدن کفر و بی دینی. یعنی چنان نیست که در هیچ جا اهل اعتقاد و دین یافت نشوند. پس همان گونه که از ظاهر این روایات استفاده می شود، مراد از جمله: «ملئت ظلما و جورا.» ظلم طبقه حاکمه است، زیرا لازمه ظلم، وجود مظلوم است، بنابراین، به هنگام ظهور مهدی (ع)، ظلم طبقه حاکم در ابعاد گوناگون شدت می یابد و فراگیر می شود و قیام مهدی (ع) برای حمایت از مظلومان است:
مسلمانان در آخرالزمان، به وسیله مهدی علیه السلام، از فتنهها و آشوبها خلاصی می یابند، همان گونه که در آغاز اسلام از شرک و گمراهی رهایی یافتند.(4)
با توجه به این معنی، این احادیث، به هیچ روی مسؤولیت مبارزه با فساد و ستم و جانبداری ازحق و عدالت و همچنین تشکیل حکومت اسلامی را نفی نمی کنند.»(5)
1- در جستجوی قائم [عج] سید مجیدپور طباطبایی ص ۳۹۰
2- چشم به راه مهدی (عج) ص۱۱۰
3- همان صص۱۱۴-۱۱۳
4- بحار الانوار ج ۵۱ ص۹۳
5- چشم به راه مهدی (عج) ص۱۱۸
عطشان(میلاد)
۳.۹k
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.