درپیچ وخم تردید بنشسته دلم تنها
درپیچ وخم تردید بنشسته دلم تنها
پیک سحری آورد پیغام خوشی اورا
بردوش فکنده یار زلف چین واچینش
آن چهره ی گلگونش ازعشق کند غوغا
من چون کنمت آگه از سر درون خود
بی پرده بگویم راز ازما بگرفتی ما
روح وتنم از شوقت تب کردبه یکباره
سودای توبرهم زد احوال دل شیدا
صیا ببین صیدت دروادی بی تابی
دیوانه ومجنونم درحسرت بی پروا
پیک سحری آورد پیغام خوشی اورا
بردوش فکنده یار زلف چین واچینش
آن چهره ی گلگونش ازعشق کند غوغا
من چون کنمت آگه از سر درون خود
بی پرده بگویم راز ازما بگرفتی ما
روح وتنم از شوقت تب کردبه یکباره
سودای توبرهم زد احوال دل شیدا
صیا ببین صیدت دروادی بی تابی
دیوانه ومجنونم درحسرت بی پروا
۱.۸k
۰۴ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.