آيت الله عبدالرحمن حيدري ايلامي
آيت الله عبدالرحمن حيدري ايلامي
مرحوم آيت الله عبدالرحمن حيدري ايلامي نماينده حضرت امام خميني ( ره ) در استان ايلام و نماينده مردم استان ايلام در مجلس خبرگان رهبري بود كه در طول 8 سال دفاع مقدس همگام با رزمندگان اسلام از مرزهاي غربي كشور دفاع كرد.آيت الله حيدري ايلامي برخاسته از طایفه حیدریهای ایلام است .طایفه حیدریهای ایلام اصالتاً لر بوده و به همراه والی لرستان پشتکوه ازملاوی یا چگنی لرستان به ایلام نقل مکان کرده اند. آيت الله حيدري ايلامي سال 1304 شمسي در شهر ايلام ديده به جهان گشود و پس از تحصيلات نظام قديم با هجرت به كربلاي معلي در كنار بارگاه نوراني امام حسين (ع) به فراگيري علوم ديني نزد استادان به نام آن زمان پرداخت كه با ورود اين عالم در سال 54 به شهر ايلام، نهضت روحانيت در اين منطقه جلوه تازه به خود گرفت. وي در سال 58 با راي قاطع مردم ايلام به مجلس خبرگان رهبري راه يافت و تا زمان حيات پر بارش دو دوره نمايندگي مردم را بر عهده داشت و نظرهاي وي در خصوص حاكميت ولايت فقيه و موضع گيري در مقابل تفكر ليبرالي كساني چون بني صدر، بيانگر ژرف نگري و دورانديشي اين عالم وارسته بود. آيت الله حيدري نخستين مجتهدي بود كه در ساعات آغازين جنگ با حضور در منطقه مرزي مهران، فرمان تشكيل خط پدافند را صادر و با فراخواني مردم، بسيج مردمي را پايه گذاري كرد. ايشان همواره به همراه مردم به جبهه ها مي رفت و در عمليات فتح ميمك كه با هماهنگي ارتش و نيروهاي عشاير ايلام صورت گرفت وي فرماندهي عمليات را بر عهده داشت.سرانجام اين مرد سنگر و محراب نيمه شب 11/10/65 ديده از جهان فرو بست و پيكر پاكش با تشييع با شكوه مردم ايلام در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه (س) به خاك سپرده شد.
تحصیلات را تا ششم نظام قدیم ادامه داد و سپس در کسوت معلمی به تدریس مشغول شد اما رؤیایی صادق مسیر زندگی او را تغییر داد.
او در رؤیا، محضر دوازده امام معصوم را در حالی درک می کند که ائمه هدی با جمعی از مردم و دانش آموزان بر او وارد می شوند بقچه ای را که به همراه داشته، باز کرده و قبایی را از آن خارج می کنند و بر تن او می پوشانند و عصایی به دستش می سپارند; آنگاه به او امر می کنند که این جمله را به مردم بیاموزد:
ولایت علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی.
وی از خواب برمی خیزد و چون قلم و کاغذ در دسترس نبود، زغالی را از بخاری بیرون می آورد و این جمله را بر دیوار منزل می نگارد; جمله ای که تاریخ هجرتش را رقم می زند و سرآغاز راه دیگری در زندگیش می شود. راهی که «هستی » به نیم نگاه راهبر و راهنمایش «هست » است و تلخیها و سختیها بر رهروانش از عسل شیرینتر.
شیخ عبدالرحمن با هجرت به کربلای معلی چون کبوتری بر گرد «کعبه شش گوشه » به طواف می پردازد و واژه، واژه علم را با توسل و تعبد جهت می بخشد.
از آنجا که مرهم شهریه، جراحت فقر خود و خانواده اش را التیام نمی بخشد، با خرید بیل کارگری، روزها را در باغهای خارج شهر به آبیاری و شبها را در صحن اباعبدالله و حجره ها به تحصیل می پردازد. عرق روز را به مرکب شب تبدیل و طی دو سال از ابتدای جامع المقدمات تا پایان شرح لمعه را نزد استادان به نام آنزمان چون آیت الله سعید تنکابنی، آیة الله جعفر رشتی، آیت الله محمدحسین مازندرانی، آیت الله یوسف بیارجمندی، و والد آیة الله محمد هادی معرفت تلمذ می کند و با رحلت حضرت آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی کربلا را به سوی سامراء ترک، و در مدرسه میرزای شیرازی فصلی دیگر از علم و عمل را آغاز میکند.
او در مدت اقامت هشت ساله خود در کنار مرقد امام علی النقی(ع) و امام حسن عسکری(ع) ضمن تحصیل رسائل و مکاسب در درس خارج فقه و اصول آیت الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی، آیت الله حاج شیخ عبدالرسول اصفهانی و آیت الله حاج شیخ عبدالله اصفهانی (معروف به حاج شیخ) شرکت کرده، از خرمن علم و ادب هر یک خوشه ها بر می چیند. در این زمان است که روح صیقل خورده شیخ عبدالرحمن در فقر و مصیبت فرزند، او را به حریم نورانی این دو امام همام نزدیک کرده، مورد توجه و شاهد کرامات این بارگاه نور میشود.
پس از چندی عطش سیری ناپذیر علم و معرفت وی را به بارگاه امیر مؤمنان علی(ع) و حوزه نجف اشرف می کشاند و در درس خارج آیات عظام: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم موسوی خویی، حاج سید محمود شاهرودی، آقامیرزا باقر زنجانی و آقا شیخ حسین حلی شرکت کرده، در مقابل استادان تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان نیز زانوی ادب بر زمین می زند.
آوازه علم و تقوای شیخ عبدالرحمن او را در زمره هیات استفتای برخی از مراجع قرار می دهد; آوازه ای که در همان روزهای آغازین ورود به حوزه در کربلای معلی ورد زبان عام و خاص بود، آیة الله محمد هادی معرفت می گوید:
«عبادت ایشان در حوزه علمیه کربلا نمونه بود و همه ایشان ر
مرحوم آيت الله عبدالرحمن حيدري ايلامي نماينده حضرت امام خميني ( ره ) در استان ايلام و نماينده مردم استان ايلام در مجلس خبرگان رهبري بود كه در طول 8 سال دفاع مقدس همگام با رزمندگان اسلام از مرزهاي غربي كشور دفاع كرد.آيت الله حيدري ايلامي برخاسته از طایفه حیدریهای ایلام است .طایفه حیدریهای ایلام اصالتاً لر بوده و به همراه والی لرستان پشتکوه ازملاوی یا چگنی لرستان به ایلام نقل مکان کرده اند. آيت الله حيدري ايلامي سال 1304 شمسي در شهر ايلام ديده به جهان گشود و پس از تحصيلات نظام قديم با هجرت به كربلاي معلي در كنار بارگاه نوراني امام حسين (ع) به فراگيري علوم ديني نزد استادان به نام آن زمان پرداخت كه با ورود اين عالم در سال 54 به شهر ايلام، نهضت روحانيت در اين منطقه جلوه تازه به خود گرفت. وي در سال 58 با راي قاطع مردم ايلام به مجلس خبرگان رهبري راه يافت و تا زمان حيات پر بارش دو دوره نمايندگي مردم را بر عهده داشت و نظرهاي وي در خصوص حاكميت ولايت فقيه و موضع گيري در مقابل تفكر ليبرالي كساني چون بني صدر، بيانگر ژرف نگري و دورانديشي اين عالم وارسته بود. آيت الله حيدري نخستين مجتهدي بود كه در ساعات آغازين جنگ با حضور در منطقه مرزي مهران، فرمان تشكيل خط پدافند را صادر و با فراخواني مردم، بسيج مردمي را پايه گذاري كرد. ايشان همواره به همراه مردم به جبهه ها مي رفت و در عمليات فتح ميمك كه با هماهنگي ارتش و نيروهاي عشاير ايلام صورت گرفت وي فرماندهي عمليات را بر عهده داشت.سرانجام اين مرد سنگر و محراب نيمه شب 11/10/65 ديده از جهان فرو بست و پيكر پاكش با تشييع با شكوه مردم ايلام در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه (س) به خاك سپرده شد.
تحصیلات را تا ششم نظام قدیم ادامه داد و سپس در کسوت معلمی به تدریس مشغول شد اما رؤیایی صادق مسیر زندگی او را تغییر داد.
او در رؤیا، محضر دوازده امام معصوم را در حالی درک می کند که ائمه هدی با جمعی از مردم و دانش آموزان بر او وارد می شوند بقچه ای را که به همراه داشته، باز کرده و قبایی را از آن خارج می کنند و بر تن او می پوشانند و عصایی به دستش می سپارند; آنگاه به او امر می کنند که این جمله را به مردم بیاموزد:
ولایت علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی.
وی از خواب برمی خیزد و چون قلم و کاغذ در دسترس نبود، زغالی را از بخاری بیرون می آورد و این جمله را بر دیوار منزل می نگارد; جمله ای که تاریخ هجرتش را رقم می زند و سرآغاز راه دیگری در زندگیش می شود. راهی که «هستی » به نیم نگاه راهبر و راهنمایش «هست » است و تلخیها و سختیها بر رهروانش از عسل شیرینتر.
شیخ عبدالرحمن با هجرت به کربلای معلی چون کبوتری بر گرد «کعبه شش گوشه » به طواف می پردازد و واژه، واژه علم را با توسل و تعبد جهت می بخشد.
از آنجا که مرهم شهریه، جراحت فقر خود و خانواده اش را التیام نمی بخشد، با خرید بیل کارگری، روزها را در باغهای خارج شهر به آبیاری و شبها را در صحن اباعبدالله و حجره ها به تحصیل می پردازد. عرق روز را به مرکب شب تبدیل و طی دو سال از ابتدای جامع المقدمات تا پایان شرح لمعه را نزد استادان به نام آنزمان چون آیت الله سعید تنکابنی، آیة الله جعفر رشتی، آیت الله محمدحسین مازندرانی، آیت الله یوسف بیارجمندی، و والد آیة الله محمد هادی معرفت تلمذ می کند و با رحلت حضرت آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی کربلا را به سوی سامراء ترک، و در مدرسه میرزای شیرازی فصلی دیگر از علم و عمل را آغاز میکند.
او در مدت اقامت هشت ساله خود در کنار مرقد امام علی النقی(ع) و امام حسن عسکری(ع) ضمن تحصیل رسائل و مکاسب در درس خارج فقه و اصول آیت الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی، آیت الله حاج شیخ عبدالرسول اصفهانی و آیت الله حاج شیخ عبدالله اصفهانی (معروف به حاج شیخ) شرکت کرده، از خرمن علم و ادب هر یک خوشه ها بر می چیند. در این زمان است که روح صیقل خورده شیخ عبدالرحمن در فقر و مصیبت فرزند، او را به حریم نورانی این دو امام همام نزدیک کرده، مورد توجه و شاهد کرامات این بارگاه نور میشود.
پس از چندی عطش سیری ناپذیر علم و معرفت وی را به بارگاه امیر مؤمنان علی(ع) و حوزه نجف اشرف می کشاند و در درس خارج آیات عظام: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم موسوی خویی، حاج سید محمود شاهرودی، آقامیرزا باقر زنجانی و آقا شیخ حسین حلی شرکت کرده، در مقابل استادان تفسیر، کلام، فلسفه و عرفان نیز زانوی ادب بر زمین می زند.
آوازه علم و تقوای شیخ عبدالرحمن او را در زمره هیات استفتای برخی از مراجع قرار می دهد; آوازه ای که در همان روزهای آغازین ورود به حوزه در کربلای معلی ورد زبان عام و خاص بود، آیة الله محمد هادی معرفت می گوید:
«عبادت ایشان در حوزه علمیه کربلا نمونه بود و همه ایشان ر
۹۵.۱k
۲۴ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.