درقبرستان بودم که دیدم مردی گریه کنان بود. گفتم مشکلت چ
درقبرستان بودم که دیدم مردی گریه کنان بود. گفتم مشکلت چیست اوگفت ۳۰سال است که مرده شورم. امروز جسده جوانی راآوردن که اعدامش کرده بودند. داشتم باتیغ خال کوبی هایش را میتراشیدم که سینه اش را دیدم که نوشته بود :مرده شور آروم بشور این تن پر از خاطره هاست.....
..~~~
..~~~
۶.۱k
۱۶ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.