فقط بخونین!!،!!
فقط بخونین!!،!!
این شهر . ساعت 12 شب
یه زن 24 . 25 ساله خوشگل . از ماشین پیاده شد یه دستش چند تا پیتزا بود یه دستش یه عروسک هفت هشت هزار تومنی .زیر نگاه سنگین زنای هسایه سرشو انداخت پایین و داشت میرفت خونش
زنای همسایه : این با این شوهر معتادش که یه تومن کار نمیکنه چه خرجایی میکنه . پیتزا میخره
یکی دیگش : آره دیگه خانم خوشگل . ساعت دوازده شب برگرده خونه
بقیه خانما : خدا خودش ببخشش برا پول چه کارا میکنن
ولی . ولی . ولی هیچ کدومشون نفهیدن اون خانم خوشگل رفته بود بالا شهر کلفتی .هیچ کدوم نفهمیدن پیتزا ها پس مونده غذای جایی بود که توش کلفتی کرده بود . عروسک هفت هشت هزار تومنی اوج ول خرجیش بود برا کادو تولد دختر کوچولوش
خانمای همسایه امید وارم امشب سر نمازش حلالتون کرده باشه
این شهر . ساعت 12 شب
یه زن 24 . 25 ساله خوشگل . از ماشین پیاده شد یه دستش چند تا پیتزا بود یه دستش یه عروسک هفت هشت هزار تومنی .زیر نگاه سنگین زنای هسایه سرشو انداخت پایین و داشت میرفت خونش
زنای همسایه : این با این شوهر معتادش که یه تومن کار نمیکنه چه خرجایی میکنه . پیتزا میخره
یکی دیگش : آره دیگه خانم خوشگل . ساعت دوازده شب برگرده خونه
بقیه خانما : خدا خودش ببخشش برا پول چه کارا میکنن
ولی . ولی . ولی هیچ کدومشون نفهیدن اون خانم خوشگل رفته بود بالا شهر کلفتی .هیچ کدوم نفهمیدن پیتزا ها پس مونده غذای جایی بود که توش کلفتی کرده بود . عروسک هفت هشت هزار تومنی اوج ول خرجیش بود برا کادو تولد دختر کوچولوش
خانمای همسایه امید وارم امشب سر نمازش حلالتون کرده باشه
۲.۲k
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.