سخنان زیبا و آموزنده جی پی واسوانی
سخنان زیبا و آموزنده جی پی واسوانی
آیا حقیقت دارد که پیش از بدنیا آمدن ما دنیا را اداره می کرد؟
آیا درست است که خداوند پس از آنکه ما دنیا را ترک کردیم آنرا همچنان اداره می کند؟
پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند.
اندوه ناشی از آنچه بر سر ما می آید نیست بلکه از آنچه در درون ما روی میدهد بوجود می آید
عشق تلسکوپ است و نفرت میکروسکوپ
وقت ما برای تامین تسهیلاتی در زندگی هدر می شود که شاید هیچگاه بدانها نیازی نداشته باشیم، زندگی ما تهی از شور زندگی است!
در این دنیای گذرا،دنیایی که چیزها می آیند و می روند ، و هیچ چیز باقی نمی ماند...
آیا چیزی ارزش نگران شدن دارد؟
آیا کسی به شما بدی کرده است؟
او را ببخشید،حتی پیش از آنکه از شما طلب بخشایش کند.آنگاه ذهن شما در آرامش خواهد بود و جهان اطراف به شما لبخند خواهد زد.
دوست داشتن کسانی که دوستمان می دارند ساده است،آیا افرادی را که بدخواه ما هستند را دوست می داریم؟دوست داشتن کسانی که ما را می ستایند ساده است،آیا آنان که آزارمان می دهند را دوست داریم؟عشق ورزیدن به کسانی که به ما کمک میکنند آسان است،آیا به کسانی که ما را تحقیر می کنند و یا رفتاری خودخواهانه دارند،عشق می ورزیم؟محبت به ثروتمند آسان است،آیا به فقیر و بی چیز و غمزده محبت میکنیم؟عشق ورزیدن به خوب و پرهیزگار آسان است،آیا به گناهکار و مجرم عشق می ورزیم؟آیا به خداوند و هرچه خلق کرده عشق می ورزیم؟
آیا در همه وقایع زندگی میخندیم.وقتی بخت به ما رو میکند،خندیدن آسان است،یا هنگامی که بداقبالی به سراغمان می آید باز هم میخندیم؟آیا هنگام رویارویی با رنج ، اندوه ، خطر ، مشکلات ،محنت ، بیماری و مرگ میخندیم؟آیا وقتی عزیزی ما را ترک میکند و یا دوستان از ما چشم می پوشند،یا وقتی همه چیز در اطرافمان در تاریکی فرو رفته استو ستاره ای نمی درخشد،میخندیم؟
تا زمانی که عشق ورزیدن و خندیدن را نیاموخته ایم، آماده ورود به قلمرو خداوند نیستیم...
راز آسودن در چند کلمه است:
<همه چیز را رها کنید>
زندگی پر است از حوادث دوست داشتنی و ناگوار. وقتی چیز ناگواری پیش می آید، توازن خود را از دست می دهیم و این باعث ایجاد احساس منفی می شود که خود بصورت غم یا افسردگی بروز می دهد. عامل و علت احساسات منفی را رها کنید،همه چیز را رها کنید:
<آیا خواهرم مرا درک نمی کند> رها کنید!
<برادرم بدجوری با من حرف می زند> رها کنید!
<بهترین دوستم دشمنم شد> رها کنید!
<برنامه های من نقش بر آب شده است> رها کنید!
<فردی عزیز از دست رفته> رها کنید!
<یکی از عزیزان بیمار شد> رها کنید!...
ما توکل و اعتماد کردن را آموخته ایم اما آنرا جای اشتباهی قرار داده ایم...
ما به چیزی تکیه می کنیم که خود نمی توانند به خویشتن تکیه کنند، بانکهایی که ورشکست می شوند،ضمانتهایی که ارزش آنها متزلزل است،فرزندان و دوستانی که از اعتماد شما سوء استفاده می کنند...
ما اعتماد خو را بر نیرو و قلمرو زمینی و ثروتهای دنیوی قرار می دهیم که ناپایدارند و از بین می روند.
ما ایمان خود را به چیزی خارج از خداوند متمرکز می کنیم...
برنامه خداوند کامل است و هر آنچه روی میدهد بهترین است.
در برنامه الهی هیچ خطایی وجود ندارد و برای کسی که به آن ایمان داشته باشد همه چیز به خوبی پیش می رود.
بسیاری از اعمال دنیا از دید ما بی رحمانه،تهاجم آمیز و آلوده به خودخواهی است. در این میان نیروی حقیقی به کسی تعلق دارد که اتکا به خداوند را آموخته است.
به خداوند ایمان داشته باش
به او ایمان آور و بدان او همیشه بهترین کار را برای تو انجام خواهد داد...
از فراز ابدیت،
ناظران عرش،فرشتگان و ملایک
تلاش و مبارزات ترا نظاره میکنند
پس قوی باش!
یک دانه گندم باید بر خاک بیفتد و بمیرد تا رشد کند و به بار نشیند ،وگرنه همان دانه باقی می ماند.
خدا عشق است،عشقی همه گیر! او هرگز دردی را بر ما نازل نمی کند،مگر آنکه به خیر ما باشد.
در پس هر رنج و درد ،درسی نهفته است که با یادگیری آن ، رنج و درد از میان میرود.
غمگین و نا امید بودن کاری شیطانی است.
هر چه بدنیا بدهیم به خود ما بازمیگردد.پس بیایید عشق ،مهربانی،یاری ،دلسوزی و خدمت را به دیگران بدهیم.
اعتقاد عموم بر این است که با کنار گذاشتن دیگران میتوانیم پیشرفت کنیم،اما قانون الهی میگوید: دستی را بگیر تا دستت را بگیرند.
وقتی که به دیگران کمک کنید و سنگینی بار مشکلاتشان را کاهش دهید ،قلبتان از خوشی و احساس سعادت مالامال خواهد شد .
سکوت ، تطهیر می کند.
سکوت ، شفابخش است و نیرو می دهد.
سکوت رازها را می گشاید و شما را با خودتان روبه رو می کند.
به راستی شما کیستید؟
ما در دنیای جاذبه های وهم آلود و اسارت ها زندگی میکنیم.تیغ خواسته های غیر ان
آیا حقیقت دارد که پیش از بدنیا آمدن ما دنیا را اداره می کرد؟
آیا درست است که خداوند پس از آنکه ما دنیا را ترک کردیم آنرا همچنان اداره می کند؟
پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا اداره کند.
اندوه ناشی از آنچه بر سر ما می آید نیست بلکه از آنچه در درون ما روی میدهد بوجود می آید
عشق تلسکوپ است و نفرت میکروسکوپ
وقت ما برای تامین تسهیلاتی در زندگی هدر می شود که شاید هیچگاه بدانها نیازی نداشته باشیم، زندگی ما تهی از شور زندگی است!
در این دنیای گذرا،دنیایی که چیزها می آیند و می روند ، و هیچ چیز باقی نمی ماند...
آیا چیزی ارزش نگران شدن دارد؟
آیا کسی به شما بدی کرده است؟
او را ببخشید،حتی پیش از آنکه از شما طلب بخشایش کند.آنگاه ذهن شما در آرامش خواهد بود و جهان اطراف به شما لبخند خواهد زد.
دوست داشتن کسانی که دوستمان می دارند ساده است،آیا افرادی را که بدخواه ما هستند را دوست می داریم؟دوست داشتن کسانی که ما را می ستایند ساده است،آیا آنان که آزارمان می دهند را دوست داریم؟عشق ورزیدن به کسانی که به ما کمک میکنند آسان است،آیا به کسانی که ما را تحقیر می کنند و یا رفتاری خودخواهانه دارند،عشق می ورزیم؟محبت به ثروتمند آسان است،آیا به فقیر و بی چیز و غمزده محبت میکنیم؟عشق ورزیدن به خوب و پرهیزگار آسان است،آیا به گناهکار و مجرم عشق می ورزیم؟آیا به خداوند و هرچه خلق کرده عشق می ورزیم؟
آیا در همه وقایع زندگی میخندیم.وقتی بخت به ما رو میکند،خندیدن آسان است،یا هنگامی که بداقبالی به سراغمان می آید باز هم میخندیم؟آیا هنگام رویارویی با رنج ، اندوه ، خطر ، مشکلات ،محنت ، بیماری و مرگ میخندیم؟آیا وقتی عزیزی ما را ترک میکند و یا دوستان از ما چشم می پوشند،یا وقتی همه چیز در اطرافمان در تاریکی فرو رفته استو ستاره ای نمی درخشد،میخندیم؟
تا زمانی که عشق ورزیدن و خندیدن را نیاموخته ایم، آماده ورود به قلمرو خداوند نیستیم...
راز آسودن در چند کلمه است:
<همه چیز را رها کنید>
زندگی پر است از حوادث دوست داشتنی و ناگوار. وقتی چیز ناگواری پیش می آید، توازن خود را از دست می دهیم و این باعث ایجاد احساس منفی می شود که خود بصورت غم یا افسردگی بروز می دهد. عامل و علت احساسات منفی را رها کنید،همه چیز را رها کنید:
<آیا خواهرم مرا درک نمی کند> رها کنید!
<برادرم بدجوری با من حرف می زند> رها کنید!
<بهترین دوستم دشمنم شد> رها کنید!
<برنامه های من نقش بر آب شده است> رها کنید!
<فردی عزیز از دست رفته> رها کنید!
<یکی از عزیزان بیمار شد> رها کنید!...
ما توکل و اعتماد کردن را آموخته ایم اما آنرا جای اشتباهی قرار داده ایم...
ما به چیزی تکیه می کنیم که خود نمی توانند به خویشتن تکیه کنند، بانکهایی که ورشکست می شوند،ضمانتهایی که ارزش آنها متزلزل است،فرزندان و دوستانی که از اعتماد شما سوء استفاده می کنند...
ما اعتماد خو را بر نیرو و قلمرو زمینی و ثروتهای دنیوی قرار می دهیم که ناپایدارند و از بین می روند.
ما ایمان خود را به چیزی خارج از خداوند متمرکز می کنیم...
برنامه خداوند کامل است و هر آنچه روی میدهد بهترین است.
در برنامه الهی هیچ خطایی وجود ندارد و برای کسی که به آن ایمان داشته باشد همه چیز به خوبی پیش می رود.
بسیاری از اعمال دنیا از دید ما بی رحمانه،تهاجم آمیز و آلوده به خودخواهی است. در این میان نیروی حقیقی به کسی تعلق دارد که اتکا به خداوند را آموخته است.
به خداوند ایمان داشته باش
به او ایمان آور و بدان او همیشه بهترین کار را برای تو انجام خواهد داد...
از فراز ابدیت،
ناظران عرش،فرشتگان و ملایک
تلاش و مبارزات ترا نظاره میکنند
پس قوی باش!
یک دانه گندم باید بر خاک بیفتد و بمیرد تا رشد کند و به بار نشیند ،وگرنه همان دانه باقی می ماند.
خدا عشق است،عشقی همه گیر! او هرگز دردی را بر ما نازل نمی کند،مگر آنکه به خیر ما باشد.
در پس هر رنج و درد ،درسی نهفته است که با یادگیری آن ، رنج و درد از میان میرود.
غمگین و نا امید بودن کاری شیطانی است.
هر چه بدنیا بدهیم به خود ما بازمیگردد.پس بیایید عشق ،مهربانی،یاری ،دلسوزی و خدمت را به دیگران بدهیم.
اعتقاد عموم بر این است که با کنار گذاشتن دیگران میتوانیم پیشرفت کنیم،اما قانون الهی میگوید: دستی را بگیر تا دستت را بگیرند.
وقتی که به دیگران کمک کنید و سنگینی بار مشکلاتشان را کاهش دهید ،قلبتان از خوشی و احساس سعادت مالامال خواهد شد .
سکوت ، تطهیر می کند.
سکوت ، شفابخش است و نیرو می دهد.
سکوت رازها را می گشاید و شما را با خودتان روبه رو می کند.
به راستی شما کیستید؟
ما در دنیای جاذبه های وهم آلود و اسارت ها زندگی میکنیم.تیغ خواسته های غیر ان
۱۴.۹k
۲۶ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.