خیلی از دوستان اصرار دارن که نظام جمهوری اسلامی رو توتالی
خیلی از دوستان اصرار دارن که نظام جمهوری اسلامی رو توتالیتر نشون بدن ولی بهتره ساختار این نظام رو مطالعه کنیم بعد چنین شبهه هایی رو وارد کنیم بهتره اول حکومت اسلامی رو بشناسیم و مبنای فکری امام بعد نظر بدیم اینجا از زبان شهید مطهری جواب این شبهه داده میشه:
به نظر استاد مطهری «ولایت فقیه از نوع ولایت یک ایدئولوگ است» که در تفسیر حداکثری، می تواند متضمن نظارت فقیه باشد. وی عدالت را اساس سیاست و حکومت در اسلام می داند و حکومت مردمی را به عنوان امری عادلانه مورد تأکید قرار می دهد و اصل حاکمیت و امارت ملی را اصلی می داند که هیچ منافاتی با اسلام ندارد.
وی کلمه «جمهوری» را شکل حکومت و کلمه «اسلامی» را محتوای آن می داند. استاد مطهری در تعریف جمهوری، آن را حکومت عامه مردم می داند که در آن حق انتخاب با همه مردم است. او بر موقتی بودن این حکومت تأکید می کند. به نظر او، کلمه اسلامی، محتوای حکومت را بیان می کند؛ حکومتی که با اصول و مقررات اسلامی اداره می شود. بنابراین، از دیدگاه شهید مطهری، بین شکل جمهوری و محتوای اسلامی، هیچ گونه ناسازگاری و منافات ذاتی وجود ندارد. وی می گوید:
در حکومت جمهوری، مهم این است که مردم، خود مجری قوانین باشند، حال این قوانین را یا خود وضع کرده اند یا از جانب خدا آمده است. جمهوری اسلامی، حکومتی است که مردم، خود مجری قوانین الهی اند «مسئله جمهوری، مربوط است به شکل حکومت که مستلزم نوعی دموکراسی است» وی تأکید می کند که منظور از جمهوریت، دموکراسی است و اسلامی بودن این جمهوری به هیچ وجه با حاکمیت ملی و یا به طور کلی با دموکراسی منافات ندارد.
وی هر جا از دموکراسی بحث کرده بر حق مردم در تعیین سرنوشت خود و ضرورت رعایت حقوق مردم از سوی حکومت تأکید کرده است. و او علاوه بر این که بر ملازمه ذاتی جمهوریت در «جمهوری اسلامی» با دموکراسی مصطلح تأکید می کند، بر حق مردم در پذیرش این حکومت تأکید کرده و می گوید: همین اسلامیت هم تحمیلی نیست، بلکه خواست خود مردم است و «مهر اسلامیت را اکثریت قاطع ملت ایران بر نوع نظام آینده این مملکت زده است»؛ یعنی محتوای حکومت را هم مطابق با خواست مردم می داند.
به نظر استاد مطهری، نقش فقیهان در جمهوری اسلامی، ایدئولوگ بودن و نظارت داشتن است که اولی به هدایت فکری و اخلاقی جامعه مربوط می شود و دومی به نظارت بر اجرای محتوای اسلامی حکومت:
«ولایت فقیه به این معنی نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار بگیرد و عملا حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی؛ یعنی کشوری که در آن مردم، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش یک ایدئولوگ است، نه نقش یک حاکم. وظیفه ایدئولوگ این است که بر اجرای درست و صحیح ایدئولوژی نظارت داشته باشد».
به نظر استاد مطهری، انتخاب مرجع و فقیه هم بر اساس دموکراسی و از سوی مردم است:
«اگر انتخاب فقیه، انتصابی بود و هر فقیهی، فقیه بعد از خود را تعیین می کرد، جا داشت که بگوییم این امر خلاف دموکراسی است؛ اما مرجع را به عنوان کسی که در این مکتب صاحب نظر است خود مردم انتخاب می کنند
همین دلیل وی می گوید:
«حکومت اسلامی، حکومت طبقه روحانی نیست».
استاد مطهری حکومت هر طبقه ای را مستلزم ظلم می داند، امّا معتقد است قید اسلام با توجه به ذات و محتوای آن هر گز جمهوری اسلامی را طبقاتی نمی کند، به همین دلیل وی بر استقلال نهاد روحانیت در جمهوری اسلامی تاکید می کند:
«روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایه گذاری شده است، از ابتدا اساسش تضاد با قدرت های حاکم بوده است... روحانیت شیعه از نظر معنوی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و هیچ گاه جزو دولت نبوده است. اما در مقابل، مثلاً روحانیت اهل سنت از همان ابتدا وابسته به دستگاه حاکم بوده است... در آینده هم باید این ارزش ها برای روحانیت محفوظ بماند.))
به نظر استاد مطهری «ولایت فقیه از نوع ولایت یک ایدئولوگ است» که در تفسیر حداکثری، می تواند متضمن نظارت فقیه باشد. وی عدالت را اساس سیاست و حکومت در اسلام می داند و حکومت مردمی را به عنوان امری عادلانه مورد تأکید قرار می دهد و اصل حاکمیت و امارت ملی را اصلی می داند که هیچ منافاتی با اسلام ندارد.
وی کلمه «جمهوری» را شکل حکومت و کلمه «اسلامی» را محتوای آن می داند. استاد مطهری در تعریف جمهوری، آن را حکومت عامه مردم می داند که در آن حق انتخاب با همه مردم است. او بر موقتی بودن این حکومت تأکید می کند. به نظر او، کلمه اسلامی، محتوای حکومت را بیان می کند؛ حکومتی که با اصول و مقررات اسلامی اداره می شود. بنابراین، از دیدگاه شهید مطهری، بین شکل جمهوری و محتوای اسلامی، هیچ گونه ناسازگاری و منافات ذاتی وجود ندارد. وی می گوید:
در حکومت جمهوری، مهم این است که مردم، خود مجری قوانین باشند، حال این قوانین را یا خود وضع کرده اند یا از جانب خدا آمده است. جمهوری اسلامی، حکومتی است که مردم، خود مجری قوانین الهی اند «مسئله جمهوری، مربوط است به شکل حکومت که مستلزم نوعی دموکراسی است» وی تأکید می کند که منظور از جمهوریت، دموکراسی است و اسلامی بودن این جمهوری به هیچ وجه با حاکمیت ملی و یا به طور کلی با دموکراسی منافات ندارد.
وی هر جا از دموکراسی بحث کرده بر حق مردم در تعیین سرنوشت خود و ضرورت رعایت حقوق مردم از سوی حکومت تأکید کرده است. و او علاوه بر این که بر ملازمه ذاتی جمهوریت در «جمهوری اسلامی» با دموکراسی مصطلح تأکید می کند، بر حق مردم در پذیرش این حکومت تأکید کرده و می گوید: همین اسلامیت هم تحمیلی نیست، بلکه خواست خود مردم است و «مهر اسلامیت را اکثریت قاطع ملت ایران بر نوع نظام آینده این مملکت زده است»؛ یعنی محتوای حکومت را هم مطابق با خواست مردم می داند.
به نظر استاد مطهری، نقش فقیهان در جمهوری اسلامی، ایدئولوگ بودن و نظارت داشتن است که اولی به هدایت فکری و اخلاقی جامعه مربوط می شود و دومی به نظارت بر اجرای محتوای اسلامی حکومت:
«ولایت فقیه به این معنی نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار بگیرد و عملا حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی؛ یعنی کشوری که در آن مردم، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش یک ایدئولوگ است، نه نقش یک حاکم. وظیفه ایدئولوگ این است که بر اجرای درست و صحیح ایدئولوژی نظارت داشته باشد».
به نظر استاد مطهری، انتخاب مرجع و فقیه هم بر اساس دموکراسی و از سوی مردم است:
«اگر انتخاب فقیه، انتصابی بود و هر فقیهی، فقیه بعد از خود را تعیین می کرد، جا داشت که بگوییم این امر خلاف دموکراسی است؛ اما مرجع را به عنوان کسی که در این مکتب صاحب نظر است خود مردم انتخاب می کنند
همین دلیل وی می گوید:
«حکومت اسلامی، حکومت طبقه روحانی نیست».
استاد مطهری حکومت هر طبقه ای را مستلزم ظلم می داند، امّا معتقد است قید اسلام با توجه به ذات و محتوای آن هر گز جمهوری اسلامی را طبقاتی نمی کند، به همین دلیل وی بر استقلال نهاد روحانیت در جمهوری اسلامی تاکید می کند:
«روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایه گذاری شده است، از ابتدا اساسش تضاد با قدرت های حاکم بوده است... روحانیت شیعه از نظر معنوی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و هیچ گاه جزو دولت نبوده است. اما در مقابل، مثلاً روحانیت اهل سنت از همان ابتدا وابسته به دستگاه حاکم بوده است... در آینده هم باید این ارزش ها برای روحانیت محفوظ بماند.))
۱۰.۳k
۲۸ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.