زنگ زدم خونه خواهرم، بچه خواهرم گوشی روبرداشت.
زنگ زدم خونه خواهرم، بچه خواهرم گوشی روبرداشت.
گفتم: سلام، بگو مامانت صحبت کنه.
گفت: نمیشه، داله گلیه میتونه :|
گفتم: بابات کجاست؟
گفت: دم دله، داله با آقا پلیسه صحبت میتونه.
گفتم: داداش حامد کو؟ گفت: اونم لفته بیمالستانالو بگلده.
درحالی که داشتم ازشدت نگرانی سکته میکردم، بلندگفتم: مگه چی شده؟
گفت: من گم شدم.
گفتم: مگه الان کجایی؟
گفت: زیل تخت :|
تف تو روحت بچه...
گفتم: سلام، بگو مامانت صحبت کنه.
گفت: نمیشه، داله گلیه میتونه :|
گفتم: بابات کجاست؟
گفت: دم دله، داله با آقا پلیسه صحبت میتونه.
گفتم: داداش حامد کو؟ گفت: اونم لفته بیمالستانالو بگلده.
درحالی که داشتم ازشدت نگرانی سکته میکردم، بلندگفتم: مگه چی شده؟
گفت: من گم شدم.
گفتم: مگه الان کجایی؟
گفت: زیل تخت :|
تف تو روحت بچه...
۳.۱k
۲۹ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.