در بازی زندگی یاد میگیری...
در بازی زندگی یاد میگیری...
اعتماد به حرفهای قشنگ بدون پشتوانه مثل آویختن به طنابی پوسیده ست
یاد میگیری نزدیکترین ها به تو میتوانند دورترین باشند باید آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی که بتوانی یک روز تمامت را بغل کنی و راه بیفتی و بروی و در جایی که شنیده و فهمیده نمیشوی،نمانی ..
یاد میگیری دیوار خوبست سایه درخت مطلوبست ...
اما هیچکدام تکیه گاه ابدی نیست...
یاد میگیری، بره نباشی که گرگ میشوند به جانت ..!!
یاد میگیری که چگونه چینی احساست را بند بزنی و خیاط ماهری شوی برای دلت ، امید را هر شب به جارختی تردید بیاویزی و صبح به تن کنی تا نشکنی و برای خودت بمانی...
یاد میگیری کم کم خودت را دوست داشته باشی
که سرمایه گرانبهای هر آدمی
تنها " خودش " است ...
ㄎム乇乇Ð
اعتماد به حرفهای قشنگ بدون پشتوانه مثل آویختن به طنابی پوسیده ست
یاد میگیری نزدیکترین ها به تو میتوانند دورترین باشند باید آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی که بتوانی یک روز تمامت را بغل کنی و راه بیفتی و بروی و در جایی که شنیده و فهمیده نمیشوی،نمانی ..
یاد میگیری دیوار خوبست سایه درخت مطلوبست ...
اما هیچکدام تکیه گاه ابدی نیست...
یاد میگیری، بره نباشی که گرگ میشوند به جانت ..!!
یاد میگیری که چگونه چینی احساست را بند بزنی و خیاط ماهری شوی برای دلت ، امید را هر شب به جارختی تردید بیاویزی و صبح به تن کنی تا نشکنی و برای خودت بمانی...
یاد میگیری کم کم خودت را دوست داشته باشی
که سرمایه گرانبهای هر آدمی
تنها " خودش " است ...
ㄎム乇乇Ð
۳.۰k
۰۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.