گرگی رادیدم زوزه میکشیدوناراحت بودپرسیدم گرگ چراناراحتی..
گرگی رادیدم زوزه میکشیدوناراحت بودپرسیدم گرگ چراناراحتی...گفت اینروزاخیلیابااسم من نامردی میکنن....گرگ باش مثل ببرمثل جغدتوپرسه های شب توعرصه های تنگ
۲.۸k
۰۴ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.