یه کلاس درس و در نظر بگیر...
یه کلاس درس و در نظر بگیر...
بشین سر کلاس که مریم معلمشه چی یاد میگیری؟؟
من از مریم خیلی چیزا تو این کلاس یادگرفتم...اینکه عشق به رابطه دو طرفه نیست...با تهدید هم میشه کسیو کنار خودت داشته باشی.
پول دار شدن فقط با داشتن پدر مادر پولدار یا کار و تلاش سرمایه نیس
میشه یه دوست مثل پیمان عیسی زاده داشته باشی تا بهت خبر بده کی میتونی بری کیلید بندازی خونه کسی که رو تخت بیمارستان داره جون میده و دارو ندارشو برداری ببری و یه شبه پولدار بشی....
یادگرفتم که خوش گذرونیذو شهرت بهتر از سلامتی کسیه که رو تخت بیمارستان افتاده.....یاد گرفتم عکس انداختن با هنرمندای محبوبم نسبت به حال کسی که اومدم عیادتش برام مهم تر باشه ...
یادم داد زندگی ادامه داره...اونقدر که میشه وایسمو جلو اینه موهامو صاف کنم تا روز دفن کردن عشقم زیر خروارها خاک زیبا بنظر برسم.
بزار از گریه هام عکس بندازم....کسی چه میفهمه باطن من چه خبره...
من میتونم با پولهایی که حق من نیست حتی مزون بزنم و به شهرتی که ارزوشو داشتم برسم....بزار مردم هرچی میخوان بگن....مهم منم که تو چشم یه مشت بچه قوی بنظر میرسمو رو پای خودم وایسادم...
مریم بمن یاد داد تو زندگی حتما نباید به یه نفر متعهد بود جوریکه وقتی نفر زندگیم که با تهدید نگرش داشتم چشماشو بست تو پارکینگ اپارتمانم با دوست پسرم سوار ماشین شمو برای خودم بچرخم و به این فکر کنم زندگی تو خونه مجردی با دوستایی که برای کارهای خلاف من پایه ان چه لذتی داره.
.اینکه برای رسیدن به شهرت میشه ابروهم فدا کرد عشق که ارزشی نداره.....
میشه همه رو فدا کرد....با یه قطره اشک تمام کارهارو ماست مالی
میشه با پولای یه نفر خوش بود بدون زنده نگه داشتن یادش حتی خشک و خالی...
من از مریم خیلی یاد گرفتم....خیلی
اینکه نه عشق ارزش داره نه ابرو...
تا دروغ هست چرا صداقت؟؟
تا اشک تمساح هست چرا کم اوردن دربرابر واقعیت؟
تا پول مفت هست چرا تلاش کردن.
بشین سر کلاس که مریم معلمشه چی یاد میگیری؟؟
من از مریم خیلی چیزا تو این کلاس یادگرفتم...اینکه عشق به رابطه دو طرفه نیست...با تهدید هم میشه کسیو کنار خودت داشته باشی.
پول دار شدن فقط با داشتن پدر مادر پولدار یا کار و تلاش سرمایه نیس
میشه یه دوست مثل پیمان عیسی زاده داشته باشی تا بهت خبر بده کی میتونی بری کیلید بندازی خونه کسی که رو تخت بیمارستان داره جون میده و دارو ندارشو برداری ببری و یه شبه پولدار بشی....
یادگرفتم که خوش گذرونیذو شهرت بهتر از سلامتی کسیه که رو تخت بیمارستان افتاده.....یاد گرفتم عکس انداختن با هنرمندای محبوبم نسبت به حال کسی که اومدم عیادتش برام مهم تر باشه ...
یادم داد زندگی ادامه داره...اونقدر که میشه وایسمو جلو اینه موهامو صاف کنم تا روز دفن کردن عشقم زیر خروارها خاک زیبا بنظر برسم.
بزار از گریه هام عکس بندازم....کسی چه میفهمه باطن من چه خبره...
من میتونم با پولهایی که حق من نیست حتی مزون بزنم و به شهرتی که ارزوشو داشتم برسم....بزار مردم هرچی میخوان بگن....مهم منم که تو چشم یه مشت بچه قوی بنظر میرسمو رو پای خودم وایسادم...
مریم بمن یاد داد تو زندگی حتما نباید به یه نفر متعهد بود جوریکه وقتی نفر زندگیم که با تهدید نگرش داشتم چشماشو بست تو پارکینگ اپارتمانم با دوست پسرم سوار ماشین شمو برای خودم بچرخم و به این فکر کنم زندگی تو خونه مجردی با دوستایی که برای کارهای خلاف من پایه ان چه لذتی داره.
.اینکه برای رسیدن به شهرت میشه ابروهم فدا کرد عشق که ارزشی نداره.....
میشه همه رو فدا کرد....با یه قطره اشک تمام کارهارو ماست مالی
میشه با پولای یه نفر خوش بود بدون زنده نگه داشتن یادش حتی خشک و خالی...
من از مریم خیلی یاد گرفتم....خیلی
اینکه نه عشق ارزش داره نه ابرو...
تا دروغ هست چرا صداقت؟؟
تا اشک تمساح هست چرا کم اوردن دربرابر واقعیت؟
تا پول مفت هست چرا تلاش کردن.
۸.۲k
۰۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.