در گیر تو بودم که نمازم به قضا رفت...در من غزلی درد کشید
در گیر تو بودم که نمازم به قضا رفت...در من غزلی درد کشید و سر زا رفت...سجاده گشودم که بخوانم غزلم را..سمتی که تویی عقربه ی قبله نما رفت...در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد...آن گونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت....
۴.۱k
۱۰ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.