اینبار واس خاطر سپی قسمت 18هم الان میذارم بعدازخوندن 17ای
اینبار واس خاطر سپی قسمت 18هم الان میذارم بعدازخوندن 17اینوبخونین^-^
فصل هجدهم
...................................سهون.....................................
پسر که تازه اومده بود نیشخند زد .. چشماش حالت وحشتناکی رو تداعی میکرد .. طوری که با نگاه کردن به صورتش چهارستون بدنم لرزید ..
پسر با همون نیشخندش گفت "سلام من کیم سوهو هستم"
نیشخندش و طرز نگاهش به لوهان و بکهیون باعث شد اخم کنم ..
سوهو رو به بکهیون کرد و گفت"خیلی وقته یکی مثل تو ندیدم بیون بکهیون حس میکنم خیلی قوی هستی"
بکهیون و لوهان متوجه چیزی شده بودن و بهت زده به پسر نگاه میکردن .. هممون ساکت شده بودیم ..
لوهان "تو .. تو از کجا .."
سوهو "من خیلی چیزا رو میدونم .. لوهان تو خیلی زود تغییر میکنی .. واسه یه دورگه این چیز خیلی عادی اییه "
لوهان با دهنه باز به سوهو خیره شد ..
دورگه منظورش چی بود ؟ اخم کردم و به لوهان خیره شدم .. جو خیلی سنگنی بود .. نمیدونستم چرا به لوهان گفت دورگه ..
شاید لوهان دو ملیتیه چینی کره اییه .. حتما همینه ..
پسره که اسمش سوهو بود میخواست بشینه که یه پسر قد بلند با پوست تقریبا یه ذره روشن تر از کای اومد توی کلاس ..
یا ابرفرض اینا چرا اینطورین ؟
این یکی هم خیلی ترسناک بود .. چشمای کشیده و سرد
سرمای چشماش انقدر زیاد بود که برگشتم رو به لوهان گفتم "به نظرت هوا سرد نیست؟؟"
....................................لوهان...................................
مغزم ارور میداد ..
نو سیگنال
نو سیگنال
نو سیگنال یه دونه زدم تو سرم و رو به سهون که متعجبانه نگام میکرد گفتم "اتفاقا خیلی هم گرمه"
چطور سوهو درمورد من میدونست ؟ این تائو هم که تا اومد تو کلاس کل کلاس یهو ساکت شدن ..
نیشخندی زدم و رو به تائو گفتم "عزیزم شیرتو سر ساعت خوردی؟ قرصای تقویتیتو چی؟ اونا رو هم خوردی؟"
تائو با اخم گفت "لوهان کاری نکن بزنم از وسط نصفت کنما .. البته یه بار این کارو کردم دیگه برا بار دوم لازم نیست؟"
هااا؟ چی میگه این ؟ خل وضع اخه این که تا حالا دستش به من نخورده ..
صبر کن ببینم .. یعنی ممکنه ؟؟
با چشمای گرد شده نگاهش کردم که نیشخند زد و گفت "آره من بودم "
بکهیون "تو چی بودی؟"
تو بهت مونده بودم تائو خواست جواب بده که از شانس خیلی خوبم معلم اومد وگرنه معلوم نبود چی میشد ..
یه نفس عمیق کشیدم و زیر لب گفتم "آی چنگیز کجایی که بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی
بچه هات رو کشتن تازه بر و بر قاتلت تو چشات نگاه میکنه میگه من بودم که تو رو کشتم .."
سهون سرش رو گذاشته بود رو میز و به من نگاه میکرد با هول گفتم "چیه؟"
سهون "حالت خوب نیست ؟ داری هذیون میگی"
"م .. م .. من خو بم"
سهون دستشو گذاشت روی پیشونیم و گفت "لوهاااان"
"بلههههه"
"تو چرا انقدر داغی؟ تب داری؟"
به نظرم دمای بدنم خیلی هم عادی بود .. فوری دستشو پس زدم و گفتم "حالم خوبه"
استاد داشت خودشو میکشت زر زر میکرد واسه خودش روز اول مدرسه اما سهون همچنان با حالت عجیبی بهم نگاه میکرد ..
وویی موش بخوره تورو خاک بر سر چرا اینجوری نگاه میکنی؟ هیز بدبخت ..
خوشگل ندیدی؟
آخییی خوب ندیدی لابد ولی دلیل نمیشکه که منو سوراخ کنی ..
ههییییییییع آخجون سوراخ ..
شیطان درونم "لوهان داری راه میوفتیا ایول من بهت افتخار میکنم "
عزیزم میشه گاله رو ببندی من منظورم یه سوراخ دیگه بود ..
فرشته "چه فرقی میکنه هان؟ سوراخ سوراخه دیگه "
میگما شما دوتا به چه دردی میخورین ؟
شیطان " آیا نمیشنوید صدای زجه ی کسانی را که به حرف من گوش ندادند و حال به گه خوردن افتادند ؟
آیا نمیدانید کسانی که سوراخ های خود را بر جیگر هایی مثل سهون باز نگذارند از دوزخیان خواهند بود؟
و خداوند بخشنده و مهربان است "
هااا چی میگی تو .. خاااک بر سرم
فرشته "بابا ترجمه اش در یک کلام میشه اگه سهونو دوست داری برو بهش بگو بعد در مرحله ی دوم بش بده و خودتو راحت کن .. عذاب نده"
دستت درد نکنه خو اینو که خودمم فهمیدم ..
بزار موقعیت کلاسو برسی کنم ..
کای از پشت سرم آویزون شده بود داشت زیر صندلیه سوها بند کفشاشو بهم گره میزد تا وقتی بلند شد با مخ بخوره
زمین .. اووخی بیچاره دختر بدبخت مردم خخخخ دی او هم حرص میخورد..
بکهیونم زل زده بود به گوشای چانیول واااا گوشه دیگه خوبه مثلا تو یه ذره تپلی ملت زل بزنن بت؟ بلا به دور ..
تائو زل زده بود به سوهو سوهو هم زل زده بود به تائو ..
اینا دارن هر کی پلک بزنه میسوزه بازی میکنن؟ چرا اینجورین ؟؟
یه سوال آیا در این کلاس کسی هم به اون استاد بدبخت گوش میدهد آیا؟
نمیدهد به مولا .. یه سیخونک به پهلوی سهون زدم که چشماش که خمار شده بود به من زل زده بود باز باز شد
گفت "ها چیه؟"
یکی از ابروهامو دادم بالا و
فصل هجدهم
...................................سهون.....................................
پسر که تازه اومده بود نیشخند زد .. چشماش حالت وحشتناکی رو تداعی میکرد .. طوری که با نگاه کردن به صورتش چهارستون بدنم لرزید ..
پسر با همون نیشخندش گفت "سلام من کیم سوهو هستم"
نیشخندش و طرز نگاهش به لوهان و بکهیون باعث شد اخم کنم ..
سوهو رو به بکهیون کرد و گفت"خیلی وقته یکی مثل تو ندیدم بیون بکهیون حس میکنم خیلی قوی هستی"
بکهیون و لوهان متوجه چیزی شده بودن و بهت زده به پسر نگاه میکردن .. هممون ساکت شده بودیم ..
لوهان "تو .. تو از کجا .."
سوهو "من خیلی چیزا رو میدونم .. لوهان تو خیلی زود تغییر میکنی .. واسه یه دورگه این چیز خیلی عادی اییه "
لوهان با دهنه باز به سوهو خیره شد ..
دورگه منظورش چی بود ؟ اخم کردم و به لوهان خیره شدم .. جو خیلی سنگنی بود .. نمیدونستم چرا به لوهان گفت دورگه ..
شاید لوهان دو ملیتیه چینی کره اییه .. حتما همینه ..
پسره که اسمش سوهو بود میخواست بشینه که یه پسر قد بلند با پوست تقریبا یه ذره روشن تر از کای اومد توی کلاس ..
یا ابرفرض اینا چرا اینطورین ؟
این یکی هم خیلی ترسناک بود .. چشمای کشیده و سرد
سرمای چشماش انقدر زیاد بود که برگشتم رو به لوهان گفتم "به نظرت هوا سرد نیست؟؟"
....................................لوهان...................................
مغزم ارور میداد ..
نو سیگنال
نو سیگنال
نو سیگنال یه دونه زدم تو سرم و رو به سهون که متعجبانه نگام میکرد گفتم "اتفاقا خیلی هم گرمه"
چطور سوهو درمورد من میدونست ؟ این تائو هم که تا اومد تو کلاس کل کلاس یهو ساکت شدن ..
نیشخندی زدم و رو به تائو گفتم "عزیزم شیرتو سر ساعت خوردی؟ قرصای تقویتیتو چی؟ اونا رو هم خوردی؟"
تائو با اخم گفت "لوهان کاری نکن بزنم از وسط نصفت کنما .. البته یه بار این کارو کردم دیگه برا بار دوم لازم نیست؟"
هااا؟ چی میگه این ؟ خل وضع اخه این که تا حالا دستش به من نخورده ..
صبر کن ببینم .. یعنی ممکنه ؟؟
با چشمای گرد شده نگاهش کردم که نیشخند زد و گفت "آره من بودم "
بکهیون "تو چی بودی؟"
تو بهت مونده بودم تائو خواست جواب بده که از شانس خیلی خوبم معلم اومد وگرنه معلوم نبود چی میشد ..
یه نفس عمیق کشیدم و زیر لب گفتم "آی چنگیز کجایی که بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی بچه ی
بچه هات رو کشتن تازه بر و بر قاتلت تو چشات نگاه میکنه میگه من بودم که تو رو کشتم .."
سهون سرش رو گذاشته بود رو میز و به من نگاه میکرد با هول گفتم "چیه؟"
سهون "حالت خوب نیست ؟ داری هذیون میگی"
"م .. م .. من خو بم"
سهون دستشو گذاشت روی پیشونیم و گفت "لوهاااان"
"بلههههه"
"تو چرا انقدر داغی؟ تب داری؟"
به نظرم دمای بدنم خیلی هم عادی بود .. فوری دستشو پس زدم و گفتم "حالم خوبه"
استاد داشت خودشو میکشت زر زر میکرد واسه خودش روز اول مدرسه اما سهون همچنان با حالت عجیبی بهم نگاه میکرد ..
وویی موش بخوره تورو خاک بر سر چرا اینجوری نگاه میکنی؟ هیز بدبخت ..
خوشگل ندیدی؟
آخییی خوب ندیدی لابد ولی دلیل نمیشکه که منو سوراخ کنی ..
ههییییییییع آخجون سوراخ ..
شیطان درونم "لوهان داری راه میوفتیا ایول من بهت افتخار میکنم "
عزیزم میشه گاله رو ببندی من منظورم یه سوراخ دیگه بود ..
فرشته "چه فرقی میکنه هان؟ سوراخ سوراخه دیگه "
میگما شما دوتا به چه دردی میخورین ؟
شیطان " آیا نمیشنوید صدای زجه ی کسانی را که به حرف من گوش ندادند و حال به گه خوردن افتادند ؟
آیا نمیدانید کسانی که سوراخ های خود را بر جیگر هایی مثل سهون باز نگذارند از دوزخیان خواهند بود؟
و خداوند بخشنده و مهربان است "
هااا چی میگی تو .. خاااک بر سرم
فرشته "بابا ترجمه اش در یک کلام میشه اگه سهونو دوست داری برو بهش بگو بعد در مرحله ی دوم بش بده و خودتو راحت کن .. عذاب نده"
دستت درد نکنه خو اینو که خودمم فهمیدم ..
بزار موقعیت کلاسو برسی کنم ..
کای از پشت سرم آویزون شده بود داشت زیر صندلیه سوها بند کفشاشو بهم گره میزد تا وقتی بلند شد با مخ بخوره
زمین .. اووخی بیچاره دختر بدبخت مردم خخخخ دی او هم حرص میخورد..
بکهیونم زل زده بود به گوشای چانیول واااا گوشه دیگه خوبه مثلا تو یه ذره تپلی ملت زل بزنن بت؟ بلا به دور ..
تائو زل زده بود به سوهو سوهو هم زل زده بود به تائو ..
اینا دارن هر کی پلک بزنه میسوزه بازی میکنن؟ چرا اینجورین ؟؟
یه سوال آیا در این کلاس کسی هم به اون استاد بدبخت گوش میدهد آیا؟
نمیدهد به مولا .. یه سیخونک به پهلوی سهون زدم که چشماش که خمار شده بود به من زل زده بود باز باز شد
گفت "ها چیه؟"
یکی از ابروهامو دادم بالا و
۵۲.۷k
۱۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.